مسافر بهشتی همسفر جهنمی

نگاه مرد از دیوار کاهگلی خانه، به روی لانه گنجشک که روی داربست بود، کشیده شد. لانه نزدیک اتاق بود. مرد از همان جا سر کوچک چند جوجه را دید و به دوستش نشان داد. امام رضاعلیه السلام وارد اتاق شد. هر دو مرد خواستند سلام کنند که امام پیشدستی کرد و سلام گفت: مردها با دستپاچگی جواب دادند. امام اشاره کرد و هر دو مقابل حضرت نشستند. یکی‌شان گفت:  «راه زیادی آمدیم تا به اینجا رسیدیم».

به یاد آورد سختی سفر را به گرمای بیابان، ناامنی راهها و از همه بدتر مأموران حکومت که نمی‌گذاشتند کسی به خراسان بیاید و همه راهها را بسته بودند. مأمون دستور داده بود هیچ‌کس حق ندارد به خراسان بیاید و آنها از راه و بیراه آمده بودند.

خبر استقبال مردم از امام رضاعلیه السلام در همه ایران پیچیده بود و همه آرزو داشتند علی بن موسی را ببینند. مردی که از همان ابتدای سفر بیتاب دیدن امام بود، گفت:‌«هر دو مسافر هستیم».

دوستش زیرچشمی به امام نگاه کرد. هر دو برای دیدار آمده بودند. یکی برای دیدار با امام و دیگری دیدار مأمون. مرد ادامه داد: ‌نمازمان شکسته است یا نه؟

دوستش پوزخندی زد و آرام گفت:‌این همه راه را آمدهای تا همین را بپرسی. معلوم است که نمازمان شکسته است. در خیالی باز قصر مأمون را دید . از پله‌های مرمر بالا میرود و صدای چنگ و نی...

صدای امام علیه السلام  افکارش را به هم زد:‌ نماز تو شکسته است.

امام به مردی که با شوق و ذوق ایشان را نگاه می‌کرد این را گفت. بعد رو به مرد دیگر کرد: نماز تو تمام است.

مرد تعجب کرد. امام فرمودند:‌ تو برای دیدن مأمون آمدی، سفر گناه موجب قصر(کوتاه شدن) نماز نمیگردد.

مرد نمی‌دانست چه بگوید. دیدار مأمون را مثل راز بزرگی در سینه نگه داشته بود و مطمئن بود هیچ‌کس از آن خبر نداشت و حالا امام آن را گفته بود.

منبع: محمدی اشتهاردی، داستانهای شنیدنی، ص149.

داستان بنده ی تنبل و خداوند مهربان و رحیم

                     داستان بنده ی تنبل و خداوند مهربان و رحیم

  لبیک بلند شو  خجالت بکش

            در سنگر ها هم سجاده ای پهن بود ...

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است.
بنده: خدایا من خسته ام نمیتوانم.
خدا: بنده ی  من 2رکعت نماز شفع بخوان و 1 رکعت نماز وتر.
بنده: خدایا برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

خدا: بنده ی من قبل از خواب این 3 رکعت را بخوان.

بنده: خدایا 3 رکعت زیاد است.
خدا: بنده ی من فقط 1 رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگری ندارد؟

خدا: قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله.

 بنده: خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد.

خدا: همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن بگو یا الله.
بنده: خدایا هوا سرد است!نمیتوانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.
خدا:بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب مکنیم بنده اعتنائی نمی کند و می خوابد!!!!
خدا: ملائکه من! ببینید آنقدر ساده گرفتم اما او خوابیده است.
خدا: چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده.

ملائکه: خداوندا  2بار او را بیدار کردیم اما باز خوابید.
خدا: در گوشش بگویید خدا منتظر توست.
ملائکه:  باز هم بیدار نمی شود.
خدا:اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است.ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا میشود.
ملائکه: خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟
خدا:او جزء من کسی را ندارد....شاید توبه کرد.
بنده من هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری!!

       خداوندا من را ببخش که اینقدر بی توجه هستم ...

 

دوستان خوب من در نماز شب هاتون یادتون باشه که آقامون

امام زمان ( عج ) 

و نائب بر حقش رو بسیار دعا کنیم

چون آنها نیاز ندارند ، خودمانیم 

 که بسیار نیازمندیم

فضیلت دعا برای سلامتی امام زمان (عج)

 

 

فضیلت دعا برای سلامتی امام زمان (عج)

دعاها و زیارات وارده درباره حضرت مهدی(عج) در بین شیعیان بسیار مهم تلقی شده و مردم بسیار به آن دعاها و زیارات می‌پردازند. زیرا حضرت مهدی صاحب عصر و زمان و امید ما به حساب می‌آید. با توجه به روایات، دعا برای سلامتی حضرت صاحب الزمان بسیار سفارش شده است به طوری كه گفته شده امام صادق علیه السلام در تعقیب نمازشان بسیار و بیشتر از دعا برای خویش برای امام زمان علیه السلام دعا می‌كردند.

با توجه به این روایت وارده، اهمیت بسیار دعا كردن برای حضرت مهدی (عج) روشن می‌شود. دعا برای سلامتی حضرت مهدی آثار و بركات فراوانی هم دارد. از جمله اینكه دعا برای آن حضرت باعث ازدیاد محبت آن حضرت به ما خواهد شد. ارتباط قلبی ما با حضرت زیاد می‌شود و از طرف دیگر دعا برای سلامتی آن حضرت موجب می‌شود كه مردم از بلاهای طبیعی دور بمانند. دعا باعث زنده نگه داشتن یاد امام در دل ما می‌باشد. دعا برای فرج آن حضرت باعث گشایش در زندگیمان خواهد بود و خیلی آثار و بركات دیگری دارد كه قابل شمارش نمی باشد.
در توقیع شریفی كه از حضرت صاحب الزمان آمده است، حضرت می‌فرمایند: واكثروا الدعاء بتعجیل الفرج (برای تعجیل در فرج بسیار دعا كنید) برآوردن حاجت مومن بسیار ارزنده و مهم می‌باشد.امام در این جمله از ما خواسته اند تا دعا برای تعجیل فرج كنیم پس برآوردن چنین حاجتی بسیار ارزنده و بركات فراوان دارد. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: (هر كس در برآوردن حاجت برادر مسلمان خود گام بردارد و در آن جدیت كند و خداوند برآورده شدن آن حاجت را به دست او قرار دهد، خداوند تعالی برایش ثواب یك حج و یك عمره و اعتكاف دو ماه مسجد الحرام و روزه آنها را می‌نویسد و اگر در آن تلاش كند ولی برآورده شدن این حاجت را به دست او قرار ندهد خداوند یك حج و یك عمره برای او خواهد نوشت.در روایتی دیگر كه از رسول خدا نقل شده است، حضرت محمد (ص) می‌فرمایند: هر كس در جهت روا ساختن حاجت برادر مومن خویش كه رضای خدای در آن باشد و برای او مصلحتی در آن هست تلاش كند مثل آ ن است كه خدای عزوجل را هزار سال خدمت كرده و یك چشم بر هم زدن در معصیت او نیفتاده باشد.

همه این روایات حاكی از آثار و نتایج دعا برای حضرت مهدی (عج) می‌باشد و اهمیت این موضوع را نشان می‌دهد اما همان طور كه اشاره شد دعاها و زیارات بسیاری در رابطه با امام زمان وجود دارد و یا از ناحیه خود امام به دست ما رسیده است. در این مطلب تا حد توان به توضیح و بررسی بعضی از این ادعیه می‌پردازیم؛

دعای عهد: اللهم رب النور العظیم و رب اكرسی الرفیع ... حضرت امام صادق علیه السلام درباره دعای عهد می‌فرمایند: هر كس با این عهد چهل روز به درگاه خداوند دعا كند از یاران قائم ما خواهد شد و اگر قبل از ظهور حضرت مهدی بمیرد خداوند در وقت ظهور، او را از قبرش بیرون می‌آورد تا در خدمت آن حضرت باشد و به ازای هر كلمه هزار حسنه به او عطا كند و هزار گناه را از او محو گرداند. این دعا مستحب است هر روز صبح پس از نماز صبح خوانده شود.دعای عهد، دعای تجدید بیعت با حضرت صاحب الزمان می‌باشد و بر خواندن آن در روز جمعه تاكید شده است. یك دعای عهد دیگری هم داریم كه این گونه شروع شده: اللهم یا اله الالهه. یا واحد- یا احد یا آخر الآخرین و یا قاهر القاهرین ...كه امام باقر علیه السلام درباره آن فرموده اند: هر كس در همه عمرش یك بار این دعا را بخواند جزء بندگان نوشته خواهد شد. زمانی كه حضرت مهدی ظهور كنند او را به اسم خودش و پدرش صدا زنند و نامه‌ای را به او دهند و گویند: این نامه عهدی است كه در دنیا با ما بسته‌ای.

دعای ندبه: دعای ندبه را امام صادق علیه السلام به شیعیان زمان خویش آموختند و امر فرمودند كه این دعا در اعیاد 4 گانه جمعه، فطر، غدیر و قربان خوانده شود. همچنین در زمان غیبت حضرت صاحب الزمان این دعا می‌تواند باعث تجدید عهد و میثاق با صاحب الزمان (عج) باشد. این دعا بیان تاریخی از حضور اولیای خدا بر روی زمین تا حضرت مهدی(عج) می‌باشد. صدرالاسلام همدانی در كتاب خود (تكالیف الآنام) در رابطه با فضیلت دعای ندبه گفته است: هرگاه در جایی با حضور قلب و اخلاص تمام و توجه به مضامین عالی آن خوانده شود نه تنهاعنایت و توجه امام زمان را به آن مكان جلب می‌كند بلكه باعث حضور حضرت در آنجا می‌گردد. بسیاری از اولیا با خواندن این دعا با حضرت مهدی(عج) ملاقات داشته‌اند.

محدث نوری نقل می‌كند در كنار حرم عسكریین علیه السلام شخصی بود به نام آ قا محمد به نقل از مادرش نوری در سرداب مشغول به خواندن دعای ندبه بود كه حضرت مهدی(عج) در آنجا می‌آیند و با او ملاقات می‌كنند.

زیارت آل یاسین: زیارت آل یاسین از جمله مشهورترین زیاراتی است كه در توقیع حضرت صاحب الزمان (عج) به محمد حمیری گفته شده است. حضرت درباره این زیارت به محمد حمیری فرمودند: هرگاه خواستید به واسطه ما به خداوند تعالی و نیز به سوی ما توجه كرده و روی آورید پس همان گونه كه خداوند فرموده است بگویید: (سلام علی آل یاسین ...) این زیارت با 22 سلام شروع می‌شود و با گواه گرفتن حضرت مهدی با عترت پیامبر(ص) تجدید عهد می‌كند.

زیارت جامعه كبیره: زیارت جامعه كبیره از جمله كامل‌ترین زیارات می‌باشد كه در آن می‌توان تمامی ائمه (ع) را زیارت كرد. علامه مجلسی(ره) در این رابطه گفته است: در رویای صادقه امام رضا علیه السلام را زیارت كردم كه مرا به خواندن این زیارت تاكید كرده است.

این زیارت از حضرت امام هادی علیه السلام نقل شده است. علامه مجلسی می‌گوید: در عالم مكاشفه امام زمان را دیدم و به خواندن زیارت مشغول شدم. بعد از اتمام آن، حضرت فرمودند: زیارت خوبی است.

دعای توسل به حضرت: در این باب به سه دعا اشاره می‌كنم: دعای توسل 1 یا فارس الحجاز ادركنی  روایت شده است كه اگر این دعا را در هنگام گرفتاری و سختی در صحرا 7 بار بخوانی حضرت مهدی (عج) تو را یاری خواهد كرد. توسل دیگر: روایت شده هر كسی كه گرفتاری‌اش شدت یابد 70 بار بگوید؛ یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادركنی و لاتهلكنی در كتاب علامه عراقی در داستان ملاقاسم رشتی كه خدمت امام زمان رسیده بود هست كه ملاقاسم دعایی را برای توسل به حضرت آموخته‌اند: یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادركنی و لاتهلكنی

دعای عبرات: اللهم انی اسالك یا راحم العبرات ... این دعای مشكل گشا از امام صادق علیه السلام روایت شده است و حضرت صاحب الزمان‌(عج) در رابطه با آن فرموده‌اند كه در هنگام امور مهم و مشكلات بزرگ، این دعا باعث رفع مشكل خواهد شد. ان شاءالله در مطالب بعدی به دیگر دعاها و زیارات وارده از ناحیه امام اشاره خواهیم كرد.

 

فضیلت شب و روز جمعه

فضیلت شب و روز جمعه

آگاه باش كه شب و روز جمعه از ساير شبها و روزها به صفت بلندى مقام و شرافت و نام‏آورى كاملا متمايز است. از رسولان خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت شده:كه شب و روز جمعه بيست‏وچهار ساعت است و حق تعالى در هر ساعت آن ششصد هزار تن‏ را از دورخ آزاد مى‏كند
ادامه نوشته

فضیلت دعای ندبه

فضیلت دعای ندبه

روستای صالح‌آباد متعلق به من و چند شریکم بود. عده‌ای تصمیم گرفتند روستا را از ما به زور بگیرند و گروهی را به سوی ما فرستادند و هر چه صحبت کردیم سودی نداشت. عریضه‌ای برای امام زمان(ع) نوشتم و آن را در جوی آبی رها کردم و به «تخت فولاد» رفتم و دعای ندبه را با تضرّع و گریه خواندم و چند بار تکرار کردم:

ای فرزند احمد ؛ آیا به سوی تو راهی هست که ملاقات شوی؟

ادامه نوشته

شهدت بانوی دوعالم

وقتش شده نگاه به دور و برت کنی

                                                فکری برای این همه خاکسترت کنی

عذر مرا ببخش، دوایی نداشتم

                                                تا مرهم  کبودی  چشم  ترت  کنی

 

فرا رسیدن ایام سوگواری غریبانه حضرت زهرا{س}را به محضر امام زمان{عج}و تمامی دوستداران آن حضرت تسلیت مینماییم.

 

التماس دعا

 

ادامه نوشته

دیدار با امام زمان<عج>

 با امام زمان (عج) در عرفات

حج

در سال 1372 هجری شمسی كه با عده‎ای از دوستان به حج تمتع مشرف شده بودیم، در روز یازدهم ذیحجه 1413 هجری قمری مطابق با 11/3/1372 هجری شمسی، مجلس روضه‎ای در چادر كاروان ما برگزار شد كه بسیار با معنویت بود. چند ماه پس از بازگشت از سفر حج یكی از دوستان كه راضی نیست نامش در كتاب آورده شود جریانی را كه در آن جلسه برایش اتفاق افتاده بود با مقدمه‎ای برایم چنین نقل نمود:

قبل از مسافرت به مكه در حرم مطهر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام از درگاه خداوند طلب نمودم كه در این سفر عنایت امام زمان (عج) شامل حالم گردد. شنیده بودم كه عده‎ای از عاشقان آن حضرت در جریان سفر به مكه خدمت آن بزرگوار رسیده‎اند، لذا از ابتدای سفر به یاد امام زمان (عج) بودم.

در مدینه منوره كه مدت یك هفته اقامت داشتیم، همواره دنبال حضرت می‎گشتم، در مسجدالنبی، در روضه منوره، كنار منبر، محراب، مأذنه، نزدیك ستون توبه، جایگاه اصحاب صفه، محراب تهجد پیامبر، كنار درب خانه حضرت زهرا علیهاالسلام و در بین سیل جمعیت، در قبرستان بقیع، كنار قبور خراب شده چهار امام مظلوم و غریب و در بین زائرین مدینه دنبال كسی می‎گشتم كه نشانی‎های او را داشته باشد.

ایام توقف ما در مدینه سپری گشت و ما با چشم گریان و قلب سوزان از پیامبر اكرم، دخت گرامیش و ائمه بقیع با كوله‎باری از خاطره جدا شده و خداحافظی نمودیم. در مكه نیز در حین انجام اعمال عمره تمتع، در مطاف، پشت مقام حضرت ابراهیم (ع)، در زمزم، در سعی صفا و مروه، به یاد حضرت بودم. چند روز بین اعمال عمره تمتع و حج تمتع نیز در جای جای مسجدالحرام خاطره حضرت در ذهنم بود، گاهی اوقات به عاشقان دلسوخته امام زمان (عج) برخورد می‎نمودم كه به او متوسل شده و در هجران او می‎سوزند، گاهی نیز با خود زمزمه می‎كردم:

از جهان دل به تو بستم به خدا مهدی جان                  طالب وصل تو هستم به خدا مهدی جان

هر كجا یاد تو و ذكر تو و نام تو بود                             بی‎تامل بنشستـم به خـدا مهدی جــان

اعمال حج تمتع شروع شد به صحرای عرفات رفتیم، شب عرفه گذشت، روز عرفه در جبل الرحمه، در بین چادرها و در بین دعای عرفه امام حسین علیه السلام به یاد آن یوسف گمگشته بودم، غروب روز عرفه پس از نماز مغرب و عشاء سرزمینی را كه مطمئن بودم حضرت در آنجا بین جمعیت بوده‎اند به طرف مشعرالحرام پشت سر نهادیم، روز دهم ذیحجه در منا اعمال روز عید قربان را انجام دادیم. هوا در سرزمین منا بسیار گرم و ما در زیر چادرها به سر می‎بردیم، عصرها به قدری هوا گرم بود كه امكان استراحت و خوابیدن نبود.

عصر روز یازدهم همانطور كه مردها چند نفر در چادر دور هم جمع شده بودیم و از هر دری سخن می‎گفتیم و عده‎ای نیز در حال بیداری دراز كشیده بودند بدون این كه از قبل برنامه‎ریزی خاصی شده باشد روحانی كاروان شروع كرد به زمزمه كردن اشعاری در مورد امام زمان (عج). در نتیجه همگی نشسته و شروع به گوش كردن كردیم ناخودآگاه مجلسی برقرار شد و بعد هم مداح كاروان توسلی به حضرت نمود، حال خوشی در مجلس پیدا شده بود، سپس یكی از برادران اشعاری را خطاب به آن حضرت در رابطه با سفر حج خواند كه دو بیت آن چنین بود:

ای حریم كعبه محرم بر طواف كوی                           من به گرد كعبه می‎گردم به یاد روی تو

گرچه بر مُحرم بود بوئیدن گلها حرام                           زنده‎ام من ای گل زهرا ز فیض بوی تو

و در ضمن خواندن اشعار خطاب به حضرت می‎گفت: آقا جان در این سرزمین خیمه‎ها و چادرها زیادند و ما نمی‎توانیم همه آنها را یك به یك بگردیم تا خیمه شما را پیدا نمائیم. اما شما می‎دانید خیمه و چادر كاروان ما كجاست، شما به ما عنایتی بفرمائید، شما به ما سر بزنید، همه افراد گریه می‎كردند و اشك می‎ریختند، بعد هم یكی از برادارن دیگر توسلی به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پیدا نمود و گفت: آقا شما به روضه عمویتان خیلی علاقه دارید و خودتان سفارش به خواندن این روضه كرده‎اید، همینطور كه ایشان روضه می‎خواند و همگی با حال منقلب اشك می‎ریختند و من هم گریه می‎كردم، سرم را بلند كردم دیدم آقایی با لباس سفید عربی و به هیئت عرب‎ها در داخل چادر جلو در روی دو زانو بطور سرپا نشسته‎اند، روی سر ایشان دستمالی بود كه آن هم سفید رنگ بود و طوری قرار گرفته بود كه قسمت زیادی از پیشانی ایشان را هم پوشانده بود. من در چادر، جایی نشسته بودم كه تنها سمت چپ صورت و محاسن ایشان را می‎دیدم كه حالت گندمگون داشت چند ثانیه‎ای ایشان را نگاه كردم، آقایی بودند تنومند و با وقار كه شاید حدود چهل و چند ساله به نظر می‎رسید. سپس جلو در چادر را نگاه كردم دیدم دو نفر جوان كه سن آنها تقریباً زیر بیست سال بود با لباس سفید بلند عربی درست جلو قسمت ورودی چادر ایستاده‎اند و حدود یكی دو متر پشت سر آقا بودند.

در آن لحظه چنین تصور نمودم كه اینها عرب‎هایی هستند كه از جلو چادر ما عبور می‎كرده‎اند صدای روضه را شنیده لذا داخل چادر آمده‎اند تا به روضه گوش دهند. مجدداً سرم را پائین انداخته و اشك می‎ریختم دقیقاً نمی‎دانم چقدر طول كشید ولی مطمئن هستم كه مدت زیادی نگذشت مجدداً سرم را بلند كردم دیدم از آقا و جوان‎ها خبری نیست ولی در آن زمان چنان تصرفی در ذهنم ایجاد شده بود كه تنها درباره آنها چنین فكر می‎كردم كه اینها عرب بوده و برای گوش كردن به روضه به مجلس آمده‎اند. حتی پس از پایان این مجلس بسیار با معنویت اصلاً در ذهنم خطور نكرد كه در این مورد با دیگر اعضا كاروان صحبتی نمایم، روز بعد شنیدم كه یكی دو نفر از افراد كاروان راجع به آقایی كه به مجلس آمده بودند صحبت می‎كردند، از آنها پرسیدم شما چگونگی آمدن و رفتن آن آقا را متوجه شدید، گفتند: نه ما فقط دیده‎ایم ایشان جلو در چادر نشسته‎اند.

آن وقت به خود آمدم و كمی در مورد جریانی كه اتفاق افتاده بود فكر كردم و به تصور خودم در مورد این واقعه تأمل نمودم. به خود گفتم اگر اینها عرب بودند چگونه به روضه‎ای كه به زبان فارسی خوانده می‎شد گوش می‎دادند؟! چرا در زمانی كه همگی در عزای حضرت ابوالفضل علیه السلام گریه می‎كردند ایشان تشریف‌ آورده بودند؟! صدای روضه آنقدر بلند نبود كه به بیرون چادر برود تا كسی با شنیدن صدای روضه داخل شود!! چطور كسی دقیقاً متوجه چگونگی آمدن و رفتن آنها نشده بود!! چطور در اثر تصرفی كه در ذهن من ایجاد شده بود به این تصورم كه اینها عرب هستند و به روضه فارسی گوش می‎دهند شك نكرده‎ام!!

همه این سئوالاتی كه اكنون در ذهنم ایجاد شده بود مرا امیدوار ساخت كه ایشان خود حضرت یعنی امام زمان (عج) بوده‎اند و تاسف خوردم كه چرا در همان لحظه حضرت را نشناختم.

 

التماس دعا

حضرت زهرا<س>از ولادت تا شهادت

 

توصيف زندگينامه حضرت فاطمه زهرا (س) از تولد تا شهادت


 پيامبر اكرم (ص) فرمود : دخترم از اين جهت «فاطمه» ناميده شده كه خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم رهايى بخشيده است.

زندگينامه حضرت فاطمه زهرا (س) از تولد تا شهادت به شرح ذيل مي باشد.


كنيه : ام‏ابيها وام‏النّبى (ص)


القاب : صديقه، مباركه، طاهره، راضيه، مرضيه، زكيّه، محدّثه و بتول.


مشهورترين لقب آن حضرت «زهرا» است.


تاريخ ولادت: بيستم جمادى الآخره سال پنجم بعثت.


برخى سال تولد آن حضرت را، دوم بعثت و برخى ديگر پنج سال قبل از بعثت پيامبر (ص)، سالى كه قريش، كعبه را تجديد بنا كرد، مي‏دانند. آن حضرت، آخرين دختر پيامبر اكرم (ص) و محبوب‏ترين آنان نزد رسول خدا (ص) بود.
محل تولد: مكه معظّمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى.


مادر: خديجه بنت خويلد. اين بانوى مكرّمه كه ام‏المؤمنين و جدّه ائمه‏معصومين (ع) است، نخستين همسر و ياور پيامبر اكرم


مدت همسرى با امام على(ع):
از سال دوم هجرى در سن نه سالگى تا سال يازدهم، به مدت نه سال


محل دفن: نامعلوم است. ممكن است مزار آن حضرت، در قبرستان بقيع يا در روضه پيامبر اكرم (ص) يا در منزل آن حضرت (ص) و يا در مكان ديگرى باشد كه بنا به وصيت آن حضرت، محل دفن ايشان از چشم ديگران پنهان مانده است.

همسر ارجمند: اميرالمؤمنين، امام على‏بن ابى طالب(ع.


فرزندان: ۱/ امام حسن مجتبى (ع). ۲/ امام حسين (ع). ۳/ زينب كبرى (س). ۴/ ام‏كلثوم (س)

 

«سعادت» و «نیکبختی» آرزوی شیرین و دیرین انسانها بوده است که برای دستیابی به آن تمامی توان خود را در سالهای بسیار زندگی به کار گرفته تا کامیاب شوند. پروردگار مهربان جلوه های روشنگر سعادت را در دو آینه متجلی ساخته است، نخست «آموزه های ناب فکری، فرهنگی» ارائه نموده، سپس «الگوهای پاک و تابناکی» معرفی کرده است.

قرآن، دایرة المعارفی جامع و گویاست که ارمغانِ «بصیرت» ـ برای کسانی که نگاهشان از ژرفای دل به آیات الهی است ـ و «هدایت» ـ برای افرادی که تمامی حقایق را از منظر برهان می نگرند ـ و «رحمت» ـ برای اهل ایمان ـ به همراه دارد. و در آیه ای کوتاه، بلندای این برکات را اینچنین توصیف می کند:

«قل اِنّما اَتبع ما یُوحی اِلَیَّ مِنْ ربّی هذا بَصائرُ مِنْ رَبِّکُمْ و هُدیً و رحمةً لقومٍ یُؤمِنُونَ»؛(1)

بگو من بجز وحی یکتا خدا

اطاعت نورزم دگر چیز را

«بصیرت» نهفته است در این کتاب

در آن آیه هاییست بسیار ناب

«هدایت» و «رحمت» بود اندر آن

بر آنها که هستند از مؤمنان(2)

در سخنی دیگر ـ افزون بر ارائه آموزه ها ـ به معرفی الگوها و اسوه های شایسته پرداخته تا نمونه های هدایت آفرین و سعادتمند زندگی را به شیفتگان ارائه کند. به دیگر سخن در کنار «قرآن صامت» به معرفی «قرآن ناطق» یا انسانهای صالح برای اسوه یابی تمامی اقشار ـ بویژه نوجوانان و جوانان که در موقعیتی اینچنین قرار دارند ـ پرداخته است.

«اسوه حسنه» نمادی از این شیوه برجسته است که پروردگار حکیم در باره آن به تمامی دین باوران فرمود:

«لقد کانَ لَکُمْ فی رسولِ اللّه ِ اُسْوةٌ حَسَنة لِمَنْ کانَ یَرجو اللّه و الیومَ الاخر و ذکَرَ اللّه کثیرا»؛(3)

همانا برای شما در [پیروی و اقتدا به] رسول خدا(ص) سرمشقی نیکو است: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند.

به یقین هرگاه چنین چهره های سعادت بخش و هدایت آفرین در سخن معصومان(ع)، پاکان و صالحان معرفی شوند، آرامش روحی و اطمینان باطنی تمامی شیفتگان، افزون تر خواهد شد و چنین مسیر مقدسی به خوبی طی شده و رهروان به سلامت به سر منزل سعادت می رسند.

نوشتاری که در دست دارید گامی ـ هر چند کوتاه ـ در این طریق است تا با یکدیگر از بینش و دانش بانوی پاکیها و خوبیها، زهرای مرضیه ـ علیها السلام ـ نسبت به شخصیتهای شایست و ناشایست در روشنگری دل و دیده بهره جوییم و راه گرایش و گریز در زندگی خویش را هموارتر بپوییم. ان شاءاللّه .

1. حضرت محمد ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ

دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد

مرحبا، ای به چنین لطف خدا، ارزانی

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند

دولت احمدی و معجزه سبحانی

جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا

چشم بَدْ دور که هم جانی و هم جانانی(4)

حضرت محمد(ص)، سرسلسله رسولان الهی است که آفرینش به افتخار وجود او برپا شد (لولاک لما خلقت الافلاک)(5) و تمامی پیامبران دل در گرو ارادت و عشق او داشتند. پروردگار سبحان در برخی از کتاب انبیاء پیشین نام او را با واژه «فارقلیطا»(6) مطرح کرده(7) و عیسی بن مریم(ع) نیز بشارت دهنده نام او، «احمد»، بوده است.(8)

بی شک شناخت عرصه عظمت و گستره شخصیت او، افزون بر چشم و گوش، به بصیرتی بسیار، تعقلی فراوان، قلبی پاک و فطرتی تابناک نیازمند است تا افزون بر جلوه های ظاهری، ابعاد باطنی آن رسول راستین الهی را درک کند و برای دیگران توصیف نماید.

مجموعه سخنان دخت آفتاب، فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ در باره آن حضرت، دفتر معرفتی اینچنین است که نشان روشنی از شناخت «معصوم» نسبت به «معصوم» بوده و در فراز و فرود زندگی راه اطاعت، ارادت و پیروی تمام عیار را به همه علاقه مندان می نمایاند تا در هنگامه های حوادث طاعتی بی چون و چرا از جانشینان معصومان(ع) در جامعه از خود نشان دهیم و «فاطمه وار زیستن» را نصیب خود سازیم.

* رضایت و تسلیم نسبت به رسول اللّه (ص)

روزی که علی ـ علیه السلام ـ برای خواستگاری فاطمه(ع) نزد رسول اللّه (ص) رفت، پیامبر(ص) بدون آنکه جواب شتابزده ای دهد و یا همچون آداب و رسوم جاهلیت هیچ حق اظهارنظری برای دختر خود قایل نشود، زهرای مرضیه(س) را فراخواند و موضوع خواستگاری پسرعمویش را با وی مطرح کرد تا با مشورت وی پاسخی سنجیده داده شود.

فاطمه(ع)، پیش از آنکه نظر خود را بیان کند به پدر احترام کرده، پرسید:

پدرجان! نظر شما چیست؟

رسول اللّه (ص) فرمود: «اَذِنَ اللّه ُ فیه من السّماء»؛ خداوند از آسمان اجازه فرمود.

در این هنگام زهرای بتول(س) با قلبی لبریز از عشق و ارادت فرمود:

«رضیتُ بما رضی اللّه لی و رَسولُه»(9)؛ خشنودم به آنچه خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند.

و در سخنی دیگر، توحید، نبوت و امامت را در افق نگاه خود مطرح ساخته فرمود:

«رضیتُ باللّه ربّا و بک یا ابتاه نبیّا و بابن عمّی بعلاً و ولیّا»(10)؛

خشنودم که خدا پروردگار من است و تو ای پدر پیامبر من و پسرعمویم علی(ع) شوهر و امام من است. احترام فاطمه(ع) به سخنان پدر در صحنه های مختلف زندگانی او احساس می شد و نشان روشنی از تسلیم آگاهانه و هوشیارانه وی بود. از این رو در عرصه های گوناگونی این جمله را به پدر عرض می کرد که:

«یا رسولَ اللّه ! اَنتَ اَولی بماتری(11)»؛

ای رسول خدا شما از من سزاوارتری که اظهارنظر کنی.

* نقش تربیتی پیامبر(ص) و عاطفه شدید

فاطمه(س) به رسول اللّه (ص)

فاطمه(ع) با نگاهی فراتر از ظواهر زودگذر زندگی و برتر از رشد و شکوفایی ابعاد عقلانی افراد جامعه، به جلوه تربیتی رسول خدا(ص) اشاره کرده و رسالت سعادت آفرین آن حضرت را این گونه توصیف می کند:

«اَبَوا هذه الامّة محمّدٌ و علیٌ ـ علیهماالسلام ـ یقیمانِ اََوَدَهُمْ و ینقذانهم مِن العذاب الدّائم اِنْ اطاعوهما و یبیعانهم النعیم الدّائم اِنْ وافقوهما(12)»؛

پیامبر و علی ـ درود خداوند بر آنان و دودمان پاکشان باد ـ دو پدر امت اسلام هستند، کجیها را راست و انحرافات را اصلاح می کنند، اگر مردم اطاعت نمایند آنان را از عذاب جاویدان نجات می دهند و اگر همراه و یاورشان باشند، نعمتهای همیشگی خداوندی را ارزانیشان می دارند.

احمدا ذات تو و حیدر یکی است

شهر با دروازه و با در یکی است

تو مدینه علمی و حیدر دَرَست

پس کلید دانش تو حیدر است

مصطفی گر گل کند، عطرش علی است

مصحف احمد به هر سطرش علی است

شناخت روشنگرانه زهرای عزیز نسبت به رسول خدا(ص)، افزون بر رابطه پدر و فرزندی، نشانگر شناخت و بینش عقلی، بصیرتی و قلبی به دور از هر گونه احساس زودگذر بود. از این رو یکایک واژه ها و عبارات وی تابشی از آفتاب معرفت نسبت به مقام «عصمت»، «رسالت»، «ولایت» و «امامت» است. این ماجرای درس آموز نمونه ای از حوادث فراوان آن زمان است:

در روزهای واپسین زندگانی، رسول اکرم(ص) به منبر رفته، فرمود:

«هر کس از من طلبی دارد، درخواست کند.» برای آنکه سخن آن حضرت به گوش تمامی افراد برسد و همه آنان بتوانند حق خود را از پیامبر(ص) طلب کنند، بلال در کوچه های مدینه فریاد می زد:

«هذا محمدٌ یعطی القصاص مِنْ نَفْسِه قَبلَ یومَ القیامة»؛ مردم! اینک این محمد است که می خواهد قبل از روز قیامت قصاص شود، هر کس حقی از او طلب دارد بخواهد.

مردی در مسجد بلند شد و گفت: ای رسول خدا! شما در جنگ بدر که صف سربازان را تنظیم می کردید، با شلاق خودتان بر شکم لخت من زدید.

پیامبر(ص) فرمود: بیا قصاص کن.

آن مرد گفت: همان شلاق را بیاورید. رسول خدا(ص) به بلال اشاره فرمود تا از خانه فاطمه ـ علیهاالسلام ـ شلاق روزهای جنگ را بیاورد. وقتی بلال به در منزل زهرا(س) رسید، در را کوبید و پس از آن شلاق روزهای جنگ بدر را طلبید. ناگاه اضطراب و آشوب تمامی وجود فاطمه(س) را فرا گرفته فرمود:

«ای بلال! پدرم با شلاق روزهای جنگ چه می خواهد بکند؟ الان که روز جنگ نیست؟»

بلال آنچه را که در مسجد گذشت، از قصاص یکی از اصحاب بر بدن پیامبر(ص) بیان کرد. زهرای مرضیه(س) ناله ای از صمیم دل زد و فرمود:

«وای از این غم، برای غم و اندوه تو ای پدر بزرگوارم، غیر از تو چه کسی سرپرست فقرا و تهیدستان و در راه ماندگان است؟ ای دوست خدا و دوست همه دلها! ای بلال! به فرزندانم حسن و حسین بگو نزد آن مرد بروند تا از آنان قصاص کند و نگذارند پیامبر را قصاص نماید.»(13)

بی گمان هر یک از ما کمتر این جمله پرسوز و درد و سرشار از عشق و عاطفه را شنیده ایم که شخصی به محبوب خود بگوید: «قلب مرا از جا کندی و جگرم را سوزاندی!»

اما در لحظه های غمبار رحلت پیامبر اکرم(ص) که اهل بیت آن حضرت با چشمانی اشکبار و قلبی دردآلود، اطراف بستر رسول خدا(ص) حلقه زده بودند و غروب خورشید رسالت را نظاره می کردند، ناگاه آن حضرت خواست سخنی بفرماید، اما نتوانست و در حالی که می گریست بی رمق در بستر افتاد. فاطمه(ع) با مشاهده این منظره به فریاد آمد و فرمود:

«ای رسول خدا! همانا قلب مرا از جا کندی و جگرم را سوزاندی، آنگاه که گریه تو را مشاهده کردم، ای بزرگ پیامبران از حضرت آدم تا کنون، ای امین پروردگار، ای فرستاده و پیامبر خدا ...»(14)

* فلسفه بعثت رسول خدا(ص) و بیان زحمات

پیامبر(ص)

آشنایی هر یک از ما با مبانی وحیانی بعثت، رسالت، امامت و عصمت، نقشی بنیادین در استواری فکر و فرهنگ نابمان دارد و ما را چونان صخره ای سنگین و پا بر جا در برابر توفان شبهات و اشکالات نموده که کوچکترین آسیبی به باورهای دینی مان نخواهد رسید. از آن سو دشمنان هیچ گاه چشم طمع خود را به سوی ما ندوخته، نگاه ابزاری برای هموار ساختن راه خود به ما نمی کنند.

دخت آفتاب، زهرای مرضیه ـ علیهاالسلام ـ در فرازی از خطبه نخست خود در مسجد مدینه که نقاب از چهره خوش سخنانِ زشت نیت برگرفت، رسول اکرم(ص) را ابتدا «بنده خداوند»، سپس «فرستاده او» دانست و بینش خویش را در باره فلسفه بعثت آن حضرت این گونه بیان فرمود:

«گواهی و شهادت می دهم که پدرم «محمد(ص)» بنده و فرستاده اوست، و قبل از آنکه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیامبری تشریف انتخاب بخشید و به نامی او را نامید که سزاوار او بود و این هنگامی بود که آفرینش از دیده نهان بود، از بیم و ترس پنهان و در پهنه بیابانِ عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان همه کارها را دانا بود و بر دگرگونیهای روزگار بینا و به سرنوشت هر چیز آشنا.

محمد ـ درود الهی بر او خاندان پاکش باد ـ را برانگیخت تا کار خود را به اتمام رساند و آنچه را که مقدر ساخته انجام دهد. پیغمبر(ص) دید: هر فرقه ای دینی برگزیده و هر گروه در روشنایی شعله ای خزیده و هر دسته ای به بتی عبادت می کنند و همگان خدایی را که می شناسند، از خاطر برده اند.»

در پی بیان فلسفه بعثت، فاطمه ـ علیهاالسلام ـ به تشریح فهرستی از فعالیتها و زحمات رسول خدا(ص) پرداخته فرمود: «پس خداوند بزرگ تاریکی ها را به نور پدرم محمد ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ روشن ساخت و دلها را از تیرگی کفر دور کرد و پرده هایی که بر دیده ها افتاده بود، به یک سو انداخت.»(15)

* تلاش فراوان در جلب رضایت و هدایت

رسول خدا(ص)

پیشوایان فکری فرهنگی و دینی جامعه و پیروان پاک سرشت و دین باور آنان، رسالتی برجسته ـ نسبت به دیگران ـ در حفظ و حراست از گنجینه های معرفتی از دستبرد نااهلان و تحریف حقایق داشته و علاوه بر آن در راه افزایش شور مذهبی و امید دینی خداجویان وظیفه ای برتر دارند. از این رو هماره باید در دفاع از حریم مقدسات کوشاتر بوده و نسبت به حساسیتهای جامعه در باره شیوه زندگی بینا باشند. گاه بهره های مادی و امکانات عادی زندگی که برای بسیاری از خانواده ها دارایی طبیعی و قابل قبولی است، برای برخی از چهره های الگو، نوعی نقص و عیب محسوب می شود، گرچه آن امکانات و این داراییها از راه حلال به دست آمده باشد. از این رو بی توجهی به ظرفیتها، حساسیتها و نوع نگرش جامعه ـ که در اصطلاح فقهی «خلاف مروّت» نام گرفته ـ تأثیرگذار خواهد بود.

قناعت به حداقل زندگی از سوی اسوه های انسانهای مذهبی و هم سویی با اقشار مختلف کم درآمد و آسیب پذیر، شیوه شایسته ای است که از زمان رسول خدا(ص) و فاطمه زهرا(س) وجود داشته است و هماره صالحان و پاکان جامعه بدان چشم اطاعت داشته و پیروی تمام عیاری کرده اند. با هم از ماجرای بازگشت رسول خدا(ص) از سفر آگاه می شویم تا بهتر نسبت به چنین سنت حسنه ای بنگریم.

رسول اکرم(ص) هر گاه به مسافرتی می رفت، با فاطمه(س)، خداحافظی می کرد و چون از سفر بازمی گشت، نخست به دیدن دخت عززیز خود می شتافت.

در یکی از مسافرتهای پیامبر(ص)، زهرای مرضیه(س)، دو دستبند نقره، یک جفت گوشواره و یک پرده برای در منزل خود تهیه کرده بود. رسول گرامی اسلام(ص) چون از مسافرت بازگشت به دیدار فاطمه شتافت اما این بار توقف طولانی نکرده، پس از دیدن پرده خانه و زیورآلات ساده دختر خود به سوی مسجد رهسپار شد. فاطمه(ع) با هوشیاری خاص خود از ناراحتی پدر آگاه شده، بدون کوچکترین درنگی، تمامی اشیاء را جمع کرده، خدمت رسول خدا(ص) فرستاد و عرض کرد: «یا رسول اللّه ! تقرأ علیک ابنتک السّلام و تقول: اجعل هذا فی سبیل اللّه »؛

ای رسول خدا! دخترت بر تو سلام می فرستد و می گوید این اشیاء اندک را نیز در راه خدا انفاق کن.

پیامبر اکرم(ص) پس از مشاهده بخشش و ایثار زهرای عزیز سه بار فرمود:

«فداها ابوها»؛(16)

پدرش فدای او باد.

ناگفته نگذریم که برخی از پژوهشگران و صاحب نظران، این ماجرای تاریخی را از بنیان رد کرده و با تحقیقی افزون تر بخش نخست چنین حادثه ای را برای یکی از همسران پیامبر(ص) دانسته است. بهترین شاهد روشنگری که در این زمینه ارائه کرده اند آن است که حساسیت بسیار فاطمه(ع) به گونه ای بود که مراقبت خاصی می نمود تا مبادا کوچکترین رنجش خاطری از سوی او برای پیامبر اکرم(ص) ایجاد شود، از این رو هنگامی که پیام خداوند به اطرافیان رسول خدا(ص) نازل شد که:

«لا تجعلوا دُعاءَ الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا»؛(17)

ای مسلمانان! فرستاده الهی را آن گونه که همدیگر را صدا می زنید، مخوانید،

فاطمه(ع) از ترس اینکه مبادا پیامبر(ص) را «ای پدر» بخواند، همچون دیگران «یا رسول اللّه » صدا می زد. یک بار و یا دو بار و یا سه بار که این گونه پدر را خطاب کرد، پیامبر(ص) رو به دختر خود کرده فرمود:

«ای فاطمه! این آیه در باره تو و خانواده تو و نسل تو نازل نشده است. فاطمه جان! تو از من هستی و من از تو. این آیه برای ادب کردن ستمکاران و جاهلان و درشت خوی قریش، انسانهای خودخواه و متکبر، نازل شده است.

دخترم، تو مرا با جمله «ای پدر» خطاب کن که مایه حیات قلب من است و خداوند را خشنود می کند».(18)

به یقین توجه فراوان آن حضرت نسبت به جلب رضایت رسول خدا(ص)، مانع انجام عملی ـ گرچه غیر گناه اما ناراحت کننده پیامبر(ص) ـ خواهد بود. از این رو، قسمت نخست آن حادثه ـ هرچند آموزه های تربیتی اجتماعی از سوی رسول خدا(ص) و دختر گرانقدر آن حضرت به همراه دارد ـ قابل نقد است، زیرا با سیره زندگانی آن پاک بانو هم سو نبوده و نخواهد بود. پاک بانویی که در راه هدایت یابی از رسالت رسول خدا(ص)، در سخنی معرفت آموز فرمود:

«حُبّب الیّ مِن دنیاکم ثلاثٌ: تلاوة کتاب اللّه و النظر فی وجه رسول اللّه و الانفاق فی سبیل اللّه »؛(19)

از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا و انفاق در راه پروردگار.

نگاه جستجوگر فاطمه در غوغای زیورهای زندگی و دل مشغولیهای ناپایدار آن، تنها سه قله قداست را نگریسته، زیرا در یکی سخن خداوند را با گوش جان می شنود و خود را مخاطب خدای خویش می سازد، در دیگری ارتباطی هدایت آفرین و سعادت بخش با رسالت پیدا می کند و از ظاهر چهره پیامبر(ص) با ژرفای رسالت حضرت هم سو شده به جاودانگی دست می یابد و از انفاق در راه خدا، سیری صعودی از خلق به حق کرده و تمامی زندگی خویش را از پروردگار خود می شمرد.

* آفاق معرفت در آسمان دل و دیده

فاطمه(ع)

پیشتر اشاره ای به واپسین لحظات زندگانی رسول خدا(ص) داشتیم و از سخن فاطمه زهرا(ع) با پدر گفتیم که خبر از نالان بودن قلب و سوزان بودن جگر خود داد و از اینکه سرشک دیدگان رسول خدا(ص) را مشاهده کرده است، چنین اندوهناک بود. اینک سخنان آیینه گون آن بانوی والامقام را بیان می کنیم که یکایک حوادث پس از رحلت پدر را بازگو می کرد و می گفت:

ای رسول خدا! پس از تو چه بر سر وحی الهی و آیات قرآن خواهد آمد؟

پس از تو چه بر سر علی خواهد آمد؟ او که برادر تو و یاور دین توست.

پس از تو چه مصیبتها و خواریها که بر ما خواهد بارید؟

پس از تو چه بر سر فرزندانم خواهد آمد؟

آنگاه خود را در آغوش پدر افکند، پدر را بوسید و با اشکهای بی تاب خود، گونه های پدر را شستشو داد.

رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاک وی باد ـ در این هنگام دست فاطمه ـ علیها السلام ـ را در دست علی ـ علیه السلام ـ گذارد و فرمود:

«علی! فاطمه امانت الهی و امانت من در دست توست، از او محافظت کن».(20)

و لحظاتی بعد روح قدسی او به سوی ملکوت الهی پرواز کرد و در عالم قرب، قرار یافت.

از آن زمان تا آخرین لحظه حیات، سخنانی از فاطمه(ع) در دست است که در یکایک آنان، آفاق معرفت آن پاک بانو در باره عظمت، قداست و شخصیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ مشاهده می شود که آگاهی و توجه عمیق ما زمینه ساز ره توشه های ارزشمند دانش و بینش برای امروز و فردای حیاتمان خواهد بود.

نخستین سخن زهرای مرضیه پس از رحلت پیامبر(ص) این جمله بود:

«اِنّا للّه و اِنّا الیه راجعون، انقطع عنّا خبر السّماء(21)، یا ابتاه الی جبرئیل ننعاهُ»(22)؛

همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم ـ آه که با رفتن پیامبر(ص) ـ رشته وحی و اخبار آسمانی قطع گردید، ای پدر پس از تو باید شِکوه های دل را به جبرئیل بازگو کرد.

پس از مراسم تدفین، عزت و عظمت بی کران رسول اکرم(ص) آنچنان در اندیشه روشن فاطمه(ع) چشمگیر می نمود که رو به اَنَس کرده، فرمود:

«یا انس! أ طابَتْ اَنفُسُکُمْ اَنْ تَحُثُّوا علی رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ التّراب؟!»(23)؛

ای انس، آیا دلتان آمد ـ و چگونه راضی شدید ـ خاک بر روی رسول خدا بریزید؟

و در پی آن جهان را پس از غروب خورشید رسالت رسول خدا(ص) اینچنین توصیف می کرد:

«افق دور آسمانها غبارآلود شد. خورشید گرفت و صبح و عصر ما هر دو تاریک گردید؛ زمین پس از رحلت پیامبر(ص)، اندوهناک و اسفناک اوست و سخت بر خود می لرزد؛ در غم رحلت پیامبر اسلام باید شرق و غرب عالم بگریند و قبیله مضر و تمامی قبیله های یمن ـ قبایل دور و نزدیک ـ سزاوار است که اشک بریزند؛ باید کوههای بلند و خانه خدا که دارای پرده کعبه و رکنها است بر رحلت سفیر خداوند سرشک غم ببارند؛ ای خاتم پیامبران که روشنایی تو مبارک است! درود خداوندی که فرستنده قرآن است، بر تو باد!»(24)

در گفته های گرانسنگ دیگری آرامش، امنیت و هدایت را برکت وجود رسول خدا(ص) دانسته و او را چونان باران رحمتی از آسمان لطف خداوندی معرفی می کند و یا همانند ماه شب چهارده ـ در روشنی بخشی زمین ـ و چراغ روشن زندگانی ـ در هدایت انسانها از تاریکی ظلمت و ضلالت ـ دانسته که با وفات او چشمان زهرا چون ابر بهار می گریند(25)؛ کسی که خلقت او بی آلایش، اخلاق وی بی غلّ و غش، ریشه تبارش والا و نسب او سرآمد تمامی نسبتهای فامیلی بوده است. پس سنگینی اندوه فقدان پیامبر(ص) آنچنان عظیم دانسته که ا گر بر روزهای روشن ریخته می شد، مانند شب، تیره و تار می گردید(26):

به جانم ریخته چندان غم و درد مصیبتها

که گر بر روزها ریزند، گردد تیره چون شبها

دیده روشنگر و قلب لبریز از بصیرت و باطن بین فاطمه(ع) چنان به ماورای جلوه های زندگی توجه داشته که خبر از حقایق پنهان هستی می دهد. از این رو آن بانوی بهشتی خطاب به پدر می گوید:

«ای رسول خدا! ای بنده برگزیده حق و ای پناه یتیمان و مستضعفان. کوهها و حیوانات و پرندگان بر تو می گریند، زمین هم پس از گریه آسمان گریست. شهر مکه و رکن و شعر و سرزمین بطحاء اشکها بارند. محراب و محل درس قرآن در صبح و شام از فراق تو گریه دارند و اسلامی که در میان امت تو غریب و تنها مانده است بر تو می گرید. پدرجان! اگر منبرت را بنگری خواهی دید که پس از نور و روشنایی، ظلمت و تاریکی بر آن بالا می رود.(27) اندوه من پیوسته بر تو تازه است و قلب من به خدا سوگند، عاشقی سرسخت است و گرفتگی و اندوه من برای تو هرگز از بین نمی رود. فاجعه از دست دادنت سببی بزرگ است و تسلی و بردباری از من دور شده، پس گریه ام هر دم تازه است(28). ...

و سرانجام سنگینی مصیبت و بزرگی عظمت رحلت رسول اللّه از یک طرف، آوار ستم ستمگران و زنده شدن ارزشهای جاهلی از سوی دیگر و در کنار این دو تهاجم و تجاوز به حریم ولایت، فشار اندوه و غربت و درد فاطمه زهرا(ع) را آنچنان سخت و سنگین کرده بود که رو به سوی خدای خود کرده، لب به شکوه گشود و عرض کرد: «پروردگارا! به سوی تو شکایت می کنم اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیده ات را، و به تو شکایت می کنم از ارتداد امت پیامبر(ص) و این که حق ما را از ما باز داشتند، همان حق ـ ولایت و رهبری ـ را که در قرآن کریم، خود بر پیامبر اسلام و با زبان او نازل فرمودی»(29)

و در سخنان آخرین خود از خدای خویش آرزوی مرگ کرد:

«یا ربّ انّی قد سئمت الحیاة و برَّمتُ باهل الدنیا فالحقنی بابی. الهی عجّل وفاتی سریعا»(30)؛

پروردگارا! از زندگی خسته و روی گردان شده ام و از دنیازدگان، بلاها و مصیبتهای ناگوار دیدم. خدایا مرا به پدرم رسول خدا متصل گردان و مرگ مرا زود برسان!


  التماس دعا

آثار و بركات نماز اول وقت

 

آثار و بركات نمازاول وقت 

آثار و بركات نماز اول وقت در آیات و روایات:


1،برآورده شدن خواسته ها:حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(ع) روایت می كند كه فرمودند:"خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."(1) حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند:پیرمردی مسن، ماه مبارك رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم:حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز كه به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت:نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودكی را پیدا كردم و گفتم:من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یك چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند:چی می خواهی؟ گفتم:یكی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم:دومین حاجتم این است كه دلم می خواهد یك همسر خوب خدا به من عنایت كند. فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است كه خدا یك كسب آبرومندی به من عنایت فرماید.
فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را كه ایشان فرمودند من شروع كردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنایت كرد. (2) 2،برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی:پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست كه به وقتهای نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم:برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش." (3) 3،ورود به بهشت و دوری از جهنم:امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر كس نماز واجب را در حالی كه عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد كه او را عذاب نكند، و كسی كه درغیر وقتش به جا آورد در حالی كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش كند.(4) 4،در امان بودن از بلاهای آسمانی:قطب راوندی گوید:پیامبر خدا(ص) فرمود:هنگامی كه خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند:حاملان قرآن، رعایت كنندگان خورشید یعنی كسانی كه وقتهای نماز را محافظت می كنند و كسانی كه مساجد را آباد می نمایند."(5) 5،خشنودی خداوند:امام صادق(ع) می فرمایند:اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."(6) و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا كه پیامبر اكرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند:"نماز را با وضوی كامل و شاداب در وقتش به جای آور كه تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است." (7) 6،استجابت دعا و بالا رفتن اعمال:در حدیث است كه به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال كسی كه در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود. (8) در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است كه فرمودند:"... بهترین ساعتهای شب و روز، وقتهای نماز است." سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می كند. هر آینه من بسیار دوست دارم كه در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود." آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا كردن بعد از نمازها، چرا كه آن مستجاب می شود."(9) 7،دوری شیطان و تلقین شهادتین:پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"شیطان تازمانی كه مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت كند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا كرده و را در گناهان بزرگ می اندازد."(10) امام صادق(ع) می فرمایند:"ملك الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ برنماز دور می كند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."(11) زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نكیر و منكر در قبر،توسعه یافتن قبر،نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر،رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه كردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط (12) و... از دیگر آثار و بركات نماز اول وقت است كه در روایات به آن اشاره شده است.
حجةالاسلام انصاری می گوید:امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.
چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشمهایشان را باز كردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. امام(ره) سپس فرزند خود را صدا زدند و فرمودند:ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟"

پى‏نوشت‏ها:

1،بحارالانوار، ج82، ص204.
2،داستان هایی از نماز اول وقت، ص 121.
3،سفینه البحار،ج 2، ص 42.
4،وسائل الشیعه، ج 3، ص 81، ح 23و ص 78، ح 1.
5،الصلاة فی الكتاب و السنة، ج 1، ص 329.
6،وسائل الشیعه، ج3، ص 90، ح16.
7،سرمایه سخنوران، ص 306.
8،سفینه البحار، ج2، ص 44.
9،اصول وافی، ج2، ص87.
10و 11،وسائل الشیعه، ج 3، ص 81و 9و 86.
12،حیات عارفانه فرزانگان، ص 10( به نقل از ثمرات،ص 408)