- تقوا و پاک دامنی


اهمیت و جایگاه تقوا برای جوانان آن وقت معلوم می شود که تمایلات و احساسات دوره جوانی مد نظر قرار گیرد. برای جوانی که در معرض طغیان غرایز و احساسات تند و شکوفایی خواهش های نفسانی و غریزه جنسی و تخیلات موهوم به سر می برد، تقوا به منزله قلعه و حصار مستحکمی است که او را از تاخت و تاز دشمنان مصون می دارد و مانند سپری است که از اصابت تیرهای زهراگین شیاطین باز می دارد.


امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «اعلموا عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز»1؛ بدانید ای بندگان خد، تقوا دژی مستحکم و غیرقابل نفوذ است.


استاد مطهری(ره) در این خصوص می گوید: نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دین داری است، از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیّت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد.2
14 حدیث گرانبها از امام هادی (ع)
بی باک:هر کسی زیبایی کلام اهل بیت علیهم السلام را بفهمد قطعاً از آن بزرگواران تبعیت می کند.


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلْمَنامِ وَالْجُوعُ یَزیدُ فیطیبِ الطَّعامِ؛
بى‏ خوابى، خواب را لذیذتر مى‏ کند و گرسنگى، خوراک را گواراتر مى‏ سازد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۶۹]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اَلْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ ولِلْجازِعِ اثْنتانِ؛
مصیبت براى‏ کسى‏ که صبر مى‏ کند، یک مشکل بیش نیست، ولى براى کسى که بى‏ تابى مى‏ کند، دوتاست.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۶۹]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
العِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ وَالْعِتابُ خَیرٌ مِنَ الْحِقْدِ.
سرزنش، کلید آزار است و سرزنش بهتر از کینه است. (یعنى اگر نسبت به کسى کینه در دل داشته باشى بدتر از آن است که او را سرزنش کنى.)
[بحارالأنوار ج ۷۸ ص ۳۶۹]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلْمَقادیرُ تُریکَ ما لَمْ یَخْطُرْ بِبالِکَ؛
حسابرسى‏ ها، آنچه را که به ذهنت خطور نمى‏ کند به تو نشان خواهد داد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۶۸]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ اَهْلِکَ وَلاطَبیبٌ یَمْنَعُکَ وَلاحَبیبٌ یَنْفَعُکَ؛
به یاد آور لحظه ‏اى را که در مقابل بستگانت جان مى‏ دهى، که نه طبیب، کارى مى‏ تواند بکند و نه از دوست کارى ساخته است.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
ألْحِکْمَةُ لاتَنْجَعُ فِى‏الطِّباعِ الْفاسِدَةِ؛
حکمت در سرشت‏هاى فاسد تأثیرى ندارد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اِیّاکَ وَالْحَسَدَ فَاِنَّهُ یَبینُ فیکَ وَلایَعْمَلُ فى عَدُوِّکَ؛
از حسد بپرهیز، چون حسادت تو آشکار مى‏ شود و در دشمنت هـم تأثیرى ندارد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
حُسنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ. و حُسنُ العَقلِ جمالٌ باطِنٌ؛
نیکویى صورت، زیبایى ظاهر است، و نیکى خرد، زیبایى باطن است.
[مآثراالکبراء، ج ۳ ص ۲۲۲]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلْغَضَبُ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ؛
غضب کردن برکسى ‏که اختیارش با توست، موجـب سرزنش و پستى است.
[بحارالأنوار ج ۷۸ ص ۳۷۰]


قالَ الإمامُ الْهادی علیه‏ السلام لِلْمُتوَکِلِّ فى جَوابِ کَلامٍ دارَ بَینَهُما : لاتَطلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدَرتَ عَلَیْهِ، وَلاَ الْوَفاءَ مِمَّنْ غَدَرْتَ بِهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سوُءَ ظَنِّکَ الِیهِ، فَإنَّما قَلبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ؛


امام هادى (علیه ‏السلام) در جواب سخنى که میان ایشان و متوکّل گذشت، فرمودند: از کسى ‏که نسبت به او کدورتى دارى خوشى نطلب، و از کسى که به او خیانت کرده ‏اى وفا نخواه، و از کسى که به او بدگمان هستی خیرخواهى نخواه، چون هر چه تو نسبت به او در دل دارى، او هم نسبت به تو در دل دارد.
[بحارالانوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
خَیْرٌ مِنَ الْخَیْرِ فاعِلُهُ، وَاَجْمَلُ مِنَ الْجَمیلِ قائِلُهُ، وَأرْجَحُ مِنَ الْعِلمِ حامِلُهُ، وَشَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جالِبُهُ، وَاَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ راکِبُهُ؛
بهتر از کار خیر، انجام دهنده آن است، و زیباتر از سخن زیبا، گوینده آن است، و برتر از دانش، دانشمند است، و بدتر از بدى، آورنده آن است، و ترسناک‏تر از وحشت، ترسو است.
[بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اَلجَهْلُ والبُخْلُ أذَمُّ الأخلاقِ؛
جهل و بخل بدترین صفات اخلاقى است.
[مآثرا الکبراء ج ۳ ص ۲۲۲]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ؛
حسد، خوبیها را از بین مى‏ برد و خودخواهى، دشمنى و بیزارى مى‏ آورد.
[بحارالانوار ج ۷۲ ص ۱۹۹]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلْمِراءُ یُفْسِدُ الصِّداقَةَ الْقَدیمَةَ وَ یَحِّلُ الْعُقْدَةَ الْوَثیقَةَ وَ أَقَلُّ ما فیهِ اَنْ تَکُونَ فیهِ الْمُغالَبَةُ، وَالمُغالَبَةُ اُسُّ اَسْبابِ الْقَطیعَةِ؛
نفاق و دورویى، دوستى دیرین را از بین مى ‏برد و پیمانهاى محکم و مطمئن را نیز بر هم مى ‏زند و کمترین اثر آن، کشمکش و نزاع است و نزاع، اصلى‏ ترین سبب جدایى است.
[بحارالانوار ج ۷۸ ص ۳۶۹]


وعده حکومت امام مهدی(عج) در قرآن کریم
به گزارش فارس در ادامه سلسله مباحث «مهدویت و انتظار» گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین «محمد مهدی حائری‌پور» از استادان مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم انجام داده‌ایم که متن آن تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.


موضوع مهدویت ریشه در آیات قرآن دارد
حجت‌الاسلام حائری پور در ابتدای این گفت‌وگو درباره اهمیت شخصیت و حکومت امام مهدی (عج) در قرآن بیان داشت: بررسی شخصیت و حکومت امام مهدی علیه‌السلام در قرآن از این لحاظ مهم است که وقتی یک موضوع دینی، ریشه در قرآن داشته باشد مورد قبول همه مسلمانان - با هر مذهب و گرایشی که دارند - قرار خواهد گرفت.


وی گفت: لذا موضوع حضرت مهدی عجل الله فرجه نیز این‌گونه است یعنی موضوعی است که ریشه در آیات قرآن کریم دارد و آیات فراوانی داریم که در مورد آن حضرت تأویل و تفسیر شده است.


وی افزود: موضوعاتی که در قرآن کریم مطرح می‌شود دو گونه است؛ گاهی مطلبی به صراحت بیان می‌شود و گاهی نیز با ذکر بعضی خصوصیات و ویژگی‌ها مطرح می‌شود. یعنی با اشاره مطرح می‌شود و لذا برخی از آیات قرآن کریم، اشاره به مباحث مهدویت و حکومت حضرت مهدی علیه‌السلام کرده‌اند.


استاد مرکز تخصصی مهدویت گفت: یعنی در قرآن کریم آیات فراوانی در حدود ۲۶۵ آیه پیرامون آن حضرت و حکومت آن بزرگوار وجود دارد که البته در هیچ آیه‌ای نامی از آن حضرت برده نشده و همه جا با اشاره، موضوع مهدویت مطرح شده و غالباً ویژگی‌های حکومت و اوصاف شخصیتی بیان شده است.


در زمینه مهدویت، دو آیه، معروفتر و مشهورتر از دیگر آیات هستند


آیه نخست؛ ۵۵ سوره نور


حجت‌الاسلام حائری‌ پور گفت: در میان آیات قرآن که در مورد امام زمان عجل الله فرجه هستند دو آیه معروفتر و مشهورتر از همه هست که اولین آنها آیه ۵۵ سوره مبارکه نور است که می‌فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»‏؛ خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل مى‏کند، آن چنان که تنها مرا مى‌پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.


وی گفت: در این آیه شریفه سه وعده به مسلمانان، آن هم زمانی که مسلمان‌ها در اقلیت و ضعف بودند داده شده است؛ وعده اول، وعده حکومت و خلافت است که با این عبارت بیان شده است. «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ» یعنی خداوند ایشان را در زمین خلیفه خواهد کرد. و برای اینکه بعضی‌ها این را بعید نشمارند بلافاصله می‌فرماید: همچنانکه مؤمنان قبلی را به حکومت رساند، حکومت در آینده نیز به صالحان خواهد رسید.


استاد مرکز تخصصی مهدویت گفت: وعده دوم که در این آیه به مؤمنان داده شده این است: «وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ» یعنی دین مسلمانان که اسلام است به استقرار خواهد رساند و کاری خواهد کرد که این حالت، تزلزل نداشته باشد که گاهی قوی و گاهی ضعیف باشد بلکه به گونه‌ای خواهد بود که ریشه دار خواهد شد و همه جا مستقر و برقرار خواهد بود.


وی افزود: وعده سوم که در این آیه به مومنان داده شده این است که «وَ لَیُبَدِّلَنهم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» یعنی خوف و ترس و نگرانی را از مسلمانان بر می‌دارد و به جای آن، امنیت و آرامش را برقرار می‌کند.


این پژوهشگر علوم اسلامی گفت: در طول تاریخ، این سه وعده هیچگاه تحقق پیدا نکرده است نه در زمان خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و نه در زمان ائمه معصومین علیهم‌السلام و نه در حال حاضر، بنابراین، این وعده مربوط به آینده است و هیچ دولتی هم توانایی برقراری چنین حکومتی را نخواهد داشت لذا چنین حکومتی را فقط یک رهبر الهی کامل می‌تواند برقرار کند.


وی گفت: به بیان بهتر، خداى سبحان به کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام مى‏دهند، وعده مى‏دهد که به زودى جامعه‏اى برایشان تکوین مى‏کند که جامعه به تمام معنا صالح باشد، و از لکه ننگ کفر و نفاق و فسق پاک باشد، زمین را ارث برند و در عقاید افراد آن و اعمالشان جز دین حق، چیزى حاکم نباشد، ایمن زندگى کنند، ترسى از دشمن داخلى یا خارجى نداشته باشند، از کید نیرنگ بازان و ظلم ستمگران و زورگویى زورگویان آزاد باشند و این مجتمع طیب و طاهر با صفاتى که از فضیلت و قداست دارد هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، و دنیا از روزى که پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث به رسالت گشته تاکنون، چنین جامعه‏اى به خود ندیده، ناگزیر اگر مصداقى پیدا کند، در روزگار امام مهدى عجل الله فرجه خواهد بود، چون اخبار متواترى که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیت علیهم‌السلام در خصوصیات آن جناب وارد شده از انعقاد چنین جامعه‏اى خبر مى‏دهد.


استاد حوزه علمیه قم گفت: در بسیارى از تفاسیر شیعه از امام سجاد علیه‌السلام چنین نقل شده است که در تفسیر آیه فرمود: «هم و اللَّه شیعتنا اهل البیت، یفعل اللَّه‏ ذلک بهم على یدى رجل منا، و هو مهدى هذه الامة، یملأ الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا، و هو الذى قال رسول اللَّه (ص) لو لم یبق من الدنیا الا یوم ...» یعنی آنها به خدا سوگند شیعیان ما هستند، خداوند این کار را براى آنها به دست مردى از ما انجام مى‏دهد که مهدى این امت است، زمین را پر از عدل و داد مى‏کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد، و هم او است که پیامبر ص در حق وى فرموده: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماند ... .


آیه دوم؛ ۵ سوره قصص


وی گفت: مورد دوم که پیرامون بحث مهدویت مشهور است آیه ۵ سوره مبارک قصص است که می‌فرماید: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»‏؛ ما مى‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!


حجت‌الاسلام حائری پور گفت: البته شأن نزول این آیه، پیرامون بنی اسرائیل است ولی چون آیات قرآن جاودانه است و اختصاص به قوم خاصی ندارد و به موردی خاص محدود نمی‌شود، شامل اقوام دیگر نیز خواهد شد و سنت الهی بر این است که مستضعفان را پیروزی نهایی بخشد.


وی گفت: به بیان دیگر، این آیه، هرگز سخن از یک برنامه موضعى و خصوصى مربوط به بنى‌اسرائیل نمى‏گوید، بلکه بیانگر یک قانون کلى برای همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعیتها، مى‏گوید: ما اراده داریم که بر مستضعفان منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان حکومت روى زمین قرار دهیم.


این استاد مهدویت افزود: این بشارتى است در زمینه پیروزى حق بر باطل و ایمان بر کفر و بشارتى است براى همه انسانهاى آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور و نمونه‏اى از تحقق این مشیت الهى، حکومت بنى اسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود و نمونه کاملترش حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یارانش بعد از ظهور اسلام بود، حکومت پا برهنه‏ها و تهى‏دستان با ایمان و مظلومان پاکدل که پیوسته از سوى فراعنه زمان خود مورد تحقیر و استهزاء بودند، و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند که سرانجام خدا به دست همین گروه دروازه قصرهاى کسراها و قیصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت بزیر آورد و بینى مستکبران را به خاک مالید.


وی ادامه داد: و نمونه گسترده‏تر و اتم آن، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به وسیله امام مهدى ارواحنا له الفداء است.


این پژوهشگر مسائل مهدویت گفت: از این رو در روایات اسلامى مى‏خوانیم که ائمه اهل بیت علیهم‌السلام در تفسیر این آیه اشاره به این ظهور بزرگ کرده‏اند و در نهج البلاغه امیر المؤمنین علی علیه‌السلام به این آیه اشاره می‌کند و آن را به حکومت اهل‌بیت علیهم‌السلام تفسیر می‌نماید.


وی گفت: در نهج البلاغه چنین آمده است: «لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عظف الضروس على ولدها و تلى عقیب ذلک و نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ ...» یعنی دنیا پس از چموشى و سرکشى- همچون شترى که از دادن شیر به دوشنده‏اش خود دارى مى‏کند و براى بچه‏اش نگه مى‏دارد- به ما روى مى‏آورد ... سپس آیه «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ...» را تلاوت فرمود.


این استاد حوزه علمیه افزود: در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار مى‏خوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود: «هم آل محمد یبعث اللَّه مهدیهم بعد جهدهم، فیعزهم و یذل عدوهم» یعنی این گروه آل محمد (صلی الله علیه و آله) هستند، خداوند مهدى آل محمد را بعد از زحمت و فشارى که بر آنان وارد مى‏شود بر مى‏انگیزد و به آنها عزت مى‏دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار مى‏کند.


وی ادامه داد: در حدیثى از امام زین العابدین على بن الحسین علیه‌السلام آمده «و الذى بعث محمدا بالحق بشیرا و نذیرا، ان الأبرار منا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسى و شیعته، و ان عدونا و اشیاعهم بمنزلة فرعون و اشیاعه» یعنی سوگند به کسى که محمد را به حق بشارت دهنده و بیم دهنده قرار داد که نیکان از ما اهل بیت و پیروان آنها به منزله موسى و پیروان او هستند، و دشمنان ما و پیروان آنها به منزله فرعون و پیروان او هستند.

 

جوان همواره بین دو راهی قرار دارد و به سوی دو نقطه متضاد کشیده می شود. از یک طرف، ندای وجدان اخلاقی و الهام الهی او را به سوی خوبی ها سوق می دهد و از طرف دیگر غرایز درونی و نفس اماره و وسوسه های شیطانی او را به ارضای خواهش های نفسانی فرمان می دهد. در این جنگ و گریز تنها جوانی می تواند از این صحنه کشمکش و نزاع بین عقل و شهوت، خیر و فساد و پاکی و آلودگی به سلامت خارج شود که خود را به سلاح ایمان و تقوا مجهز کرده و از ابتدای جوانی به خودسازی و جهاد با نفس بپردازد.


حضرت یوسف(علیه السلام) در سایه همین تقوا بود که توانست با اراده ای قوی از آزمون سخت الهی سربلند بیرون آید و به اوج عزت نایل شود.


2- تقویت اراده


بسیاری از جوانان از ضعف اراده و فقدان قدرت تصمیم گیری شکایت می کنند و برای درمان آن چاره جویی می کنند. آنان می گویند:


برای ترک عادات زشت و ناپسند بارها تصمیم گرفته ایم اما کم تر موفق شده ایم.


امام علی(علیه السلام) از تقوا به عنوان عامل تقویت اراده و مالکیت نفس که نقش عمده ای در ترک گناه و عادات ناپسند دارد، یاد می کند و می فرمایند: آگاه باشید! خطاها و گناهان مانند اسب های سرکش و لجام گسیخته ای هستند که گناه کاران بر آن ها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت و تقوا همانند مرکب های راهوار و آرامی است که صاحبانشان بر آن ها سوارند و زمامشان را به دست دارند و آنان را تا بهشت پیش می برند.3


باید در نظر داشت که این کار شدنی است. افرادی که در این وادی قدم بنهند، مشمول الطاف خفیه الهی خواهند بود. چنان که قرآن کریم می فرمایند:«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» 4 آنان که در راه ما جهاد و کوشش می کنند، راه های خود را به آن ها نشان می دهیم.


3- فرصت جوانی:


بدون تردید یکی از عوامل مهم موفقیت و کام یابی، بهره برداری صحیح و اصولی از شرایط و فرصت های مناسب است، که فرصت جوانی از اساسی ترین آن ها به شمار می رود.


نیروی معنوی و قوای جسمانی، گوهر گران سنگی است که خداوند متعال در اختیار نسل جوان قرار داده است. بر این اساس پیشوایان دین همواره بر اغتنام فرصت جوانی تاکید کرده اند. امام علی(علیه السلام) در این باره می فرمایند: بادر الفرصة قبل ان تکون غصه (5) پیش از آن که فرصت از دست رود و مایه اندوهت گردد، آن را غنیمت شمار.


سعدی با الهام از سخنان بزرگان می گوید:


جوانا ره طاعت امروز گیر         که فردا جوانی نیاید ز پیر


قضا روزگاری زمن در ربود         که هر روزش از پی شب قدر بود


من آن روز را قدر نشناختم        بدانستم اکنون که درباختم


امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «لاتنس صحتک و قوتک وفراغک وشبابک ونشاطک ان تطلب بها الاخرة»6 ؛ سلامتی و قدرت و فراغ بال و جوانی و نشاط خود را فراموش مکن، از آن ها در راه آخرت استفاده کن.


آن حضرت درباره کسانی که از نعمت جوانی بهره صحیح و کافی نبرده اند، می فرمایند: آن ها در ایام سلامت بدن سرمایه ای مهیا نکردند و در اولین فرصت های زندگی درس عبرتی نگرفتند، آیا کسی که جوان است جز پیری انتظار دارد.7


سؤال از جوانی


جوانی و نشاط و بالندگی، نعمت بزرگی است که در روز قیامت از آن سؤال می شود. امام علی(علیه السلام) می فرمایند:


«شیئان لایعرف فضلهما الا من فقدهما: الشباب والعافیه»8 ؛ دو چیز است که قدر و قیمتشان را نمی شناسد مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد: یکی جوانی و دیگری تندرستی.


خودسازی:


بهترین زمان برای تربیت و خودسازی، دوره جوانی است، زیرا صفحه دل جوان با زشتی ها و خصلت های ناپسند شکل نگرفته و چراغ فطرت در دلش خاموش نگشته است. امام علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) چنین می فرمایند: «انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قلبه فبادرتک بالادب قبل ان یقسوا قلبک ویشتغل لبک»9 ؛


قلب نوجوان مانند زمین خالی است که هر ذچه در آن بیفشانی آن را می پذیرد، پس پیش از آن که قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مشغول گردد، به تعلیم و تربیت تو مبادرت کردم و همت خود را بر تربیت تو گذاشتم.


عادات ناپسند در دوران جوانی ریشه دار نشده است، از این رو مبارزه با آن سهل و آسان است. جوانان باید از این امتیاز بزرگ به شایستگی استفاده کنند


باید جوانان عزیز این هشدار امام علی(علیه السلام) را جدی بگیرند که می فرمایند: «غالب الشهوة قبل قوة ضراوتها فانها ان قویت ملکتک واستفادتک ولم تقدر علی مقاومتها»10 پیش از آن که تمایلات نفسانی به تجری و تندروی عادت کنند با آن ها مقابله کن، زیرا اگر تمایلات در تجاوز و خودسری نیرومند شوند، فرمانروای تو خواهند شد و تو را به هرسو که بخواهند می برند و قدرت مقاومت در برابر آن ها را از دست خواهی داد. مولوی می گوید:


زان که خوی بد بگشته ست استوار


مور شهوت شد ز عادت هم چو مار


مار شهوت را بکش در ابتدا


ورنه اینک گشت ما رت اژدها


4- بزرگ منشی:


یکی دیگر از وصایای امام علی(علیه السلام) به جوانان، پرورش عزت نفس و بزرگ منشی است، آن جا که می فرمایند: «اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا ولاتکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا»11 بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی هرچند تو را به مقصود رساند، زیرا نمی توانی در برابر آن چه از آبرو و شخصیت در این راه از دست می دهی بهایی به دست آوری، و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.


حس عزت طلبی یکی از نیازهای اساسی انسان است که خوش بختانه دست آفرینش بذر آن را در نهاد آدمی افشانده است. بدیهی است که این بذر نیاز به مراقبت و رشد و شکوفایی دارد. عزت نفس موجب بهره وری فرد از نیروی خرد و به کارگیری آن در امور زندگی و منشا تکوین شخصیت در انسان است. بی دلیل نیست که نظام سلطه فرعونی در طول تاریخ برای استثمار دیگران، در گام نخست روح مکرمت انسانی را نشانه گرفته و شخصیت آنان را تحقیر می کند.


5- وجدان اخلاقی:


امام علی(علیه السلام) به جوانان توصیه نمودندکه ، میزان قرار دادن وجدان اخلاقی در معاشرت اجتماعی است. آن حضرت خطاب به فرزندش چنین می فرمایند: «یا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک»12 پسرم، خود را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار ده.


نادیده گرفتن این اصل مهم اخلاقی نتیجه ای جز تیرگی روابط دوستانه نخواهد داشت.


6- تجربه اندوزی:


استفاده از تجارب دیگران از جمله مواردی است که در وصایای امام علی(علیه السلام) دیده می شود. آن حضرت می فرمایند: «اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبلک من الاولین و سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نزلوا»13 اخبار گذشتگان را بر قلبت عرضه کن و آن چه را که به پیشینیان رسیده به یاد آر، در دیار و آثار مخروبه آن ها گردش کن و درست بنگر آن ها چه کرده اند. ببین از کجا منتقل شده اند و در کجا فرود آمده اند.


7- رعایت آداب معاشرت و دوستی:


شکی نیست که بقا و دوام دوستی منوط به رعایت حدود دوستی و آداب معاشرت است. دوست گرفتن آسان است اما نگه داری آن مشکل تر است. امام علی(علیه السلام) در قسمتی دیگر از نامه مبارک خود به نکات ظریفی که موجب پایداری پیوند دوستی است، اشاره می کند و می فرمایند: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست گرفتن عاجز باشد و ناتوان تر از او فردی است که دوست را از دست بدهد.14


بعضی جوانان از عدم ثبات و ناپایداری روابط دوستانه شکایت می کنند، که دلیل عمده آن رعایت نکردن حدود دوستی و افراط و تفریط در رفاقت است. به طور یقین عمل به دستورات و نصایح سودمند امام علی(علیه السلام) می تواند در حل این مشکل کارساز باشد.

 

توصیه‌های مهم و شنیدنی آیة الله وحید خراسانی
روز شنبه به همراه حجة الاسلام شهاب مرادی به قم مشرف شدم و بر اساس قراری که داشتیم ، ضمن زیارت مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به محضر آیت الله العظمی وحید خراسانی رسیدیم. حضرت آیت الله وحید خراسانی در این دیدار که برای آن وقت موسعی را قرار داده بودند ضمن استماع و توجه دقیق به نکات و چند گزارش کوتاهی که شهاب مرادی ارائه کرد، از فعالیت های تبلیغی وی تجلیل و بیانات مبسوطی ایراد فرمودند که مشحون از مطالب دقیق علمی ، آیات و روایات متعددی بود.


برخی از فرمایشات ، نکات و حواشی این دیدار که برایم بسیار جالب بود را در ادامه بیان خواهم کرد :


1- آیت الله وحید خراسانی مکرر و با تاکید به مساله با اهمیت اقامه عزا در روز شهادت و حرکت دسته های عزاداری توصیه فرمودند. بسیار روشن بود اصلی ترین توصیه ایشان توجه به اقامه عزا برای حضرت زهرا سلام الله علیها به صورت دسته جات عزاداری در روز شهادت بود .


2- معظم له در پاسخ به سوالی درباره آغاز و پایان ایام فاطمیه بیان فرمودند که از روز 13 جمادی الاول شروع می شود تا روز 3 جمادی الثانی که تعطیل است و اوج سوگواری در آن روز است که توجه به آن روز سیره بزرگان از فقهایی همچون میرزای نایینی و مرحوم آخوند خراسانی بوده است .


3- ایشان در ادامه نکته دقیق و ظریفی در تفسیر "بضعة منی" فرمودند که "پاره تن" از اغلاط است. بضعه در این جا یعنی پاره ای از وجود عقل کل و کل عقل. یعنی پاره ای از علم او، پاره ای از نور و مقام او، پاره ای از عصمت و قدسیّت او و بالاخره پاره ای از عقل کل و کلّ عقل.


همچنین فرمودند در روز قیامت که یوم الحسره و روز افسوس و پشیمانی است، همه آنها که مسیری جز مسیر اهل بیت را برگزیدند، انگشت ندامت خواهند گزید و آرزو می کنند که ای کاش از مدت عمر خود برای خدمت به آستان ائمه طاهرین به خصوص مادر مظلومه شان بهره می بردند.


4- معظم له با توجه به نقش هویتی مناسبت ها ، کنار محرم و صفر به اقامه عزا در 3 روز مهم در طول سال تاکید داشتند: شهادت حضرت صدیقه، شهادت حضرت امیر و شهادت حضرت صادق علیهم السلام .5- همچنین ایشان با تاکید فرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است نه برای امروز که ما هستیم، برای همیشه تا روزی که این پرچم به دست امام زمان ارواحنافداه برسد و ما همه در قبال اهل بیت علیهم السلام مسئولیم .


اما در پایان این دیدار صمیمانه 2 توصیه برای عموم مردم بیان فرمودند:


اول:تلاوت روزانه سوره یاسین و هدیه کردن ثواب آن به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) .


دوم: آغاز ختم قرآن به صورت روزانه به هر میزان که میسر است و هدیه کردن آن به امام عصر علیه السلام . که بر اساس حدیث صحیح و معتبری بشارت داده شده که کسی که چنین هدیه ای به امام زمان علیه السلام می دهد (و هو معه)یعنی به مقام معیت با آن بزرگوار می رسد .


در پایان آیت الله وحید از همگان خواستند تا با بزرگداشت این ایام حزن و ماتم ، زمینه جلب عنایات حضرت بقیة الله به کشور را فراهم آورند


پاسخ آیت‌الله جوادی آملی به یک سوال
به گزارش ایسنا، به نقل از مرکز خبر حوزه،آیت‌الله جوادی آملی در پاسخ به پرسشی به تبیین شیوه اصلاح نفس پرداخت.


متن سوال و پاسخ این مفسر برجسته قرآن کریم به شرح ذیل است:


چگونه خود را اصلاح کنیم؟


در پاسخ به پرسش فوق، لازم است به چند مطلب توجه شود:


* همه علوم به انسان‌شناسی نیازمند هستند


یکم. همه علوم مطرح در حوزه یا دانشگاه مستقیم یا غیرمستقیم به انسان شناسی نیازمند است. زیرا عنصر محوری علوم انسانی «هویت انسان» است. علوم تجربی هم با انسان شناسی ارتباط مستقیم ندارد؛ ولی برای انسان لازم است. مهندسی که خانه، شهر، خیابان و... می‏سازد، به دنبال زندگی بهتر برای انسان است و اخترشناس، زمین‏شناس، گیاه‏شناس، جانورشناس یا معدن‏شناس، همه برای بهره‏برداری بهتر انسان از این منابع تلاش می‏کنند.


بر این اساس، علوم مطرح در حوزه یا دانشگاه، بدون انسان‏شناسی، یا خود، ناقص هستند یا کارایی و کارآمدی آنها دچار نقص است. از این‏رو بخش وسیعی از آیات قرآن در پی معرفی هویت انسان و عوامل اصلی سازنده انسانیت اوست، پس اگر ما خود را نشناسیم، از علومی که فرامی‏گیریم، بهره‏ای نمی‏بریم.


* فرهنگ قرآن در شناخت انسان


دوم. در فرهنگ قرآن، انسان فقط در تالار تشریح، خلاصه نمی‏شود. کارایی بدن و جسم، فقط در محدوده طب است؛ امّا آنچه این بدن یا جسم را تدبیر، هدایت و راهنمایی می‏کند، جان آدمی است و این حقیقت در علوم انسانی مشخص می‏شود؛ نه در علوم تجربی.


* آسیب پذیری از درون و بیرون


سوم. همان‏طور که اجرام، گاه از درون و گاه از بیرون دچار آفت می‏شوند، یا گاه از درون مشتعل می‏شوند گاه از بیرون، ارواح نیز چنین‏اند؛ به‏هرحال شناخت، درمان و مهار آتش درونی بسیار دشوار است. در امور معنوی نیز وضع همین گونه است؛ گاهی انسان از بیرون آسیب می‏بیند و گاه از درون. آتش بیرون بر جسم اثر می‏کند و همه ما به خوبی این آتش و راه فرار از آن را می‏شناسیم؛ امّا آتش درون، جان و روح ما را به آتش می‏کشد. جان ما در درون خود، یا آفت‏زاست یا ان‏شاء اللّه نور به همراه دارد.


خدای سبحان نیز در قرآن مجید درباره سوختن جسم و جان سخن گفته است، چنان که درباره پر فروغ بودن جسم و جان هم سخن به میان آورده است. درباره سوختن جسم فرمود: عده‏ای هیزم جهنم هستند: ﴿و أمّا القاسطون فکانوا لجهنّم حطبا﴾.۱ قاسط یعنی کسی که اهل قَسط است و قَسط، به معنی ظلم و جور است. این کلمه در مقابل کلمه قِسط، به معنای عدل و میانه‏روی است. در قرآن کریم آمده است: ظالمان هیزم جهنم هستند و خودِ اینها آتش جهنم را تأمین می‏کنند و مواد خام آتش جهنم هستند.


عده‏ای هم از درون خود آتش تولید می‏کنند که قرآن از آنها به «وقود» یاد می‏کند. آنها رهبران و امامان کفر هستند که خدای سبحان در مورد آنها فرموده است: ﴿وقودها الناسُ و الحجارة﴾.۲ اینها آتش‏زنه و آتش گیره‏اند و از خود آتش دارند. درباره روح و جان هم فرمود: عده‏ای دلهایشان چنین است: ﴿نار اللّهِ المُوقدَةُ ٭ الّتی تطّلع علی الأفئدةِ﴾۳؛ آتش خدا از دل آنها شعله می‏کشد.


* خلق همه پاک و شفاف است


چهارم. خدای سبحان هیچ کس را به صورت هیزم یا نظیر سنگ چخماق که از درون آتش داشته باشد نیافریده است. او همه را پاک و شفاف خلق کرده است. عدم مواظبت و مراقبت خوردن هر غذا، نگاه کردن به هر چیز، رفتن به هر جا، گفتن هر حرف یا شنیدن آن کم کم به مشوش شدن درون انسان می‏انجامد. جان انسان دریای زلالی است که اگر با اعمال و افکار ناشایست آلوده نشود، بسیاری اسرار عالم هستی در آن منعکس و متجلی می‏شود.


خدای سبحان به ما فرمود: من به شما سرمایه‏ای داده‏ام که مانند آب پاک، شفاف و زلال است. اگر تدبّر کنید، مسئله برای شما روشن می‏شود. تعبیراتی چون ﴿یعقلون﴾، ﴿یتفکّرون﴾، ﴿یتذکّرونَ﴾ و ﴿یَتدبّرونَ﴾ نیز به همین دلیل آمده است؛ امّا اگر آن را آلوده یا مُشوش کردید، یا هم آلوده و هم مشوش کردید، چیزی نمی‏بینید: ﴿صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ﴾.۴


اگر کسی بتواند این کوثر را حفظ کند؛ نه بد کسی را بخواهد و نه به فکر تباه کردن خود باشد، زلال باقی می‏ماند و از بسیاری اسرار آگاه می‏شود. غذای حرام، فکر باطل، چاه کندن برای دیگران، زشت گفتن به دیگران و هتک حیثیت دیگران، هم آتش درون است و هم آلوده کننده کوثر جان.


به هر حال، اگر ما از چنین سرمایه‏ای محافظت کنیم، در همه علوم (انسانی و تجربی) کامیاب می‏شویم. از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: در شبانه روز، انسان باید زمان کوتاهی با خود خلوت کند و به حساب خود رسیدگی کند.۵


برای مثال کشاورزی را در نظر بگیرید که پس از ۴۰ سال تلاش و کوشش، روز درِ انبار را باز کند، چیزی در آن نبیند. آن روز فهمید موشی در انبار بود و همه محصول را برد. وقتی در انبار قفل است و کسی نمی‏تواند از بیرون بدان دستبرد بزند، معلوم می‏شود که در درون مشکلی وجود دارد. سخن جناب مولوی این است:


گرنه موشی دزد در انبارِ ماست ٭٭٭٭ گندم اعمال چل ساله کجاست۶


انسان باید به گونه‏ای زحمت بکشد که وقتی از او می‏پرسند «چه داری؟»، بتواند پاسخ بدهد: خدایا! من این کارها را برای تو انجام داده‏ام؟! اما متأسفانه بعضی از ما فلان کار را برای اینکه نامی پیدا کنیم، انجام دادیم و وقتی چند نفر از ما تعریف کردند، خوشحال شدیم یا وقتی به ما اعتراض کردند، از صحنه خارج شدیم. همه اینها برای خودمان بود. حال آیا عمل نقدی در دست داریم تا بگوییم: خدایا! این کار را برای رضای تو انجام داده‏ایم؟


ما موظفیم هر روز حسابرسی داشته باشیم، زیرا در زوایای درون ما موشها بسیاراند؛ رشوه، عشوه، غیبت، تهمت، کبر یا دیگر بیماریها.


البته همه اینها اصلاح شدنی است، به خصوص در دوران جوانی؛ برای مثال، اگر یکی از دوستان ما در المپیاد موفق شد و گفتیم خدایا تو را شکر؛ خدایا! بر توفیقات او بیفزای و به ما هم توفیق بده که بهتر از او یا مثل او باشیم و سجده شکر به جای بیاوریم، باید بدانیم که در انبار وجود ما موش راه نیافته است؛ امّا اگر بدگویی کردیم یا تهمت زدیم، باید بدانیم که موش به انبار درون ما راه یافته است. این موش اعمال را از درون می‏پوساند و از بین می‏برد. اگر دیگری ترقی کرد و ما خوشحال شدیم و «لَکَ الحَمد» گفتیم، معلوم می‏شود که قلب ما شفاف است و این استخر زلال را نه آلوده کرده‏ایم و نه شورانده‏ایم.


راه‌های نفوذ در دل‌های مردم!
معمولا محبوب شدن و محبوب بودن بین مردم یکی از دغدغه های بسیاری از ما انسان هاست، و هر کس به فراخور طبیعت و موقعیتش می خواهد قلب های بیشتری را از آن خود کند .


اما با توجه به این همه اختلاف سلیقه و روحیات مختلف افراد چگونه می توان در قلب های آن ها رخنه کرد ؟ و یا چه می شود که عده ای چون آهن ربا همه را به خود جذب می کنند و به اصلاح جاذبه آنان زیاد است ؟ اگر بخواهم اینگونه باشم چه راهکارهایی برای من وجود دارد ؟


اگر می خواهی مردم تو را دوست بدارند به آن ها خوبی و نیکی کن و به آنچه در دست آن هاست طمع نکن و چشم نینداز.(این دستورالعمل از سنت ؛ اما دستورالعمل خداوند در کتاب :) (نحل، 90) «انَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ ...» «خدا به عدالت و نیکى‏ کردن‏ ... فرمان مى‏دهد».و فرمود: «انَّ اللَّهَ یأْمُرُکُمْ أنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ الى اهْلِها وَ اذا حَکَمْتُمْ بَینَ النّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ» (نساء، 57) «خدا به شما فرمان مى‏دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید و چون میان مردم حکم مى‏کنید به عدالت حکم کنید».


دعا را باید از ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) بیاموزیم. او به خدای سبحان عرض می کند: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ » پروردگارا دلهای گروهی از مردم را متوجه ذریه و خانواده ی من کن، که آنان را دوست داشته باشند و بطلبند و محبوب بین مؤمنان گردند.


قرآن کریم راه محبوب شدن بین مؤمنان را بیان کرده فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا.» آنان که از نظر عقیده مؤمن و از نظر اعمال صالح اند، خدا برای آنها محبت قرار داده و آنان را محبوب دلهای دیگران می کند.


بر اساس آنچه در روایتی امده است زیاد خواندن سوره نجم موجب می شود فرد نزد مردم محبوب واقع شود.(ثواب الاعمال 116)


برای این قسمت از بحث قسمتی از کتاب معراج السعادة ص 504 را انتخاب کرده ایم :


فصل: اهتمام در ثواب قضاى حوائج مسلمین و اعانت بر ایشان و این، از صفات شریفه، و ثواب به جا آوردن آن بى‏حدّ و نهایت است.


حضرت رسول- صلى اللّه علیه و آله- فرموده که: «هر که یک حاجت برادر خود را بر آورد، چنان است که در همه عمر خود خدا را خدمت کرده است». «5»و فرمود: «هر که راه رود به جهت حاجت برادر خود در یک ساعت از شب یا روز، خواه آن را بر آورد یا نه بهتر است از براى او از اعتکاف دو ماه». «احیاء العلوم، ج 2، ص 185»


و از حضرت امام محمد باقر- علیه السّلام- مروى است که: «هر که برود در پى بر آوردن حاجت برادر مسلم خود، خداى- تعالى- هفتاد و پنج هزار ملک را امر مى‏فرماید که او را سایه بیندازند. و هیچ قدمى بر نمى‏دارد مگر این که خدا از براى او حسنه مى‏نویسد و سیئه را محو مى‏کند. و درجه او را بلند مى‏گرداند. و چون از حاجت او فارغ شد ثواب حج و عمره از براى او ثبت مى‏کند». « کافى، ج 2، ص 197 ح 3»و فرمود: «هر که برادر او حاجتى به نزد او بیاورد و او نتواند روا کند و دل او مشغول شود به اینکه اگر مى‏توانست روا کند روا مى‏کرد خداى- تعالى- به این جهت او را


و از حضرت امام جعفر صادق- علیه السّلام- مروى است که: «هر که بر آورد حاجتى از برادر مؤمن خود را، خداى- تعالى- در روز قیامت صد هزار حاجت او را بر مى‏آورد، که یکى از آنها داخل کردن اوست به بهشت. و یکى دیگر آن است که: خویشان و برادران و آشنایان او را داخل بهشت مى‏کند، اگر دشمن اهل بیت نباشند».


کسى نیک بیند به هر دو سراى‏       که نیکى رساند به خلق خداى‏


خدا را بر آن بنده بخشایش است‏       که خلق از وجودش در آسایش است‏


و اخبار بر این مضامین بسیار است، که شرح دادن همه آنها ممکن نیست. و خود این مطلب چندان ظاهر است که احتیاج به بیان ندارد، زیرا همه مردمان، بندگان خداوند منّان‏اند، و هر که با بنده کسى نیکى کند همانا با او کرده است. بلکه بسا باشد که مولا از نیکى‏ کردن‏ به بنده او خشنودتر مى‏شود از نیکى‏ کردن‏ به خود او. پس کسى که رضاى خدا را جوید، در کارگذارى بندگان او نهایت اهتمام را به جا مى‏آورد.


از روایات به دست مى‏آید که رعایت امورى چند موجب جلب محبت دیگران است از جمله: 1- دین‏دارى، 2- افتادگى و تواضع، 3- بخشندگى، 4- خوشخویى (چهره شاد و روى باز)، 5- مهربانى و اظهار دوستى به دیگران، 6- دل برکندن از آن چه مردم دارند (طماع نبودن)، 7- رعایت انصاف در معاشرت با دیگران، 8- کمک مالى به دیگران در سختى و خوشى (مانند قرض‏دادن)، 9- وفادارى ، و...


امید بخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟
خبرگزاری دانشجو- در تفسیر فرات از بشر ابن شریح نقل شده که می‌گوید: روزی از امام باقر (ع) پرسیدم که امید بخش‌ترین آیه قرآن کدام آیه است؟ حضرت فرمودند: اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟


گفتم: آنها معتقدند آیه «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمت الله»؛ «ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نباشید» امیدوار کننده ترین آیه قرآن است. حضرت فرمود: اما ما اهل بیت چنین نظری نداریم. پرسیدم پس نظر شما در این مورد چیست؟ فرمودند: آیه «و لسوف یعطیک ربک فترضی»یعنی «و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی» امید بخش ترین آیه قرآن است و منظور از آن شفاعت است. سپس ادامه دادند: یکی از دلایل ترجیح این آیه این است که در آیه مورد نظر شما شرط برخورداری از آن رحمت واسعه، توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است، اما در آیه مربوط به شفاعت، هیچ قید و شرطی جز رضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد


14 حدیث گرانبها از امام هادی (ع)
بی باک:هر کسی زیبایی کلام اهل بیت علیهم السلام را بفهمد قطعاً از آن بزرگواران تبعیت می کند.


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلْمَنامِ وَالْجُوعُ یَزیدُ فیطیبِ الطَّعامِ؛
بى‏ خوابى، خواب را لذیذتر مى‏ کند و گرسنگى، خوراک را گواراتر مى‏ سازد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۶۹]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اَلْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ ولِلْجازِعِ اثْنتانِ؛
مصیبت براى‏ کسى‏ که صبر مى‏ کند، یک مشکل بیش نیست، ولى براى کسى که بى‏ تابى مى‏ کند، دوتاست.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۶۹]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
العِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ وَالْعِتابُ خَیرٌ مِنَ الْحِقْدِ.
سرزنش، کلید آزار است و سرزنش بهتر از کینه است. (یعنى اگر نسبت به کسى کینه در دل داشته باشى بدتر از آن است که او را سرزنش کنى.)
[بحارالأنوار ج ۷۸ ص ۳۶۹]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلْمَقادیرُ تُریکَ ما لَمْ یَخْطُرْ بِبالِکَ؛
حسابرسى‏ ها، آنچه را که به ذهنت خطور نمى‏ کند به تو نشان خواهد داد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۶۸]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ اَهْلِکَ وَلاطَبیبٌ یَمْنَعُکَ وَلاحَبیبٌ یَنْفَعُکَ؛
به یاد آور لحظه ‏اى را که در مقابل بستگانت جان مى‏ دهى، که نه طبیب، کارى مى‏ تواند بکند و نه از دوست کارى ساخته است.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
ألْحِکْمَةُ لاتَنْجَعُ فِى‏الطِّباعِ الْفاسِدَةِ؛
حکمت در سرشت‏هاى فاسد تأثیرى ندارد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اِیّاکَ وَالْحَسَدَ فَاِنَّهُ یَبینُ فیکَ وَلایَعْمَلُ فى عَدُوِّکَ؛
از حسد بپرهیز، چون حسادت تو آشکار مى‏ شود و در دشمنت هـم تأثیرى ندارد.
[بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
حُسنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ. و حُسنُ العَقلِ جمالٌ باطِنٌ؛
نیکویى صورت، زیبایى ظاهر است، و نیکى خرد، زیبایى باطن است.
[مآثراالکبراء، ج ۳ ص ۲۲۲]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلْغَضَبُ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ؛
غضب کردن برکسى ‏که اختیارش با توست، موجـب سرزنش و پستى است.
[بحارالأنوار ج ۷۸ ص ۳۷۰]


قالَ الإمامُ الْهادی علیه‏ السلام لِلْمُتوَکِلِّ فى جَوابِ کَلامٍ دارَ بَینَهُما : لاتَطلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدَرتَ عَلَیْهِ، وَلاَ الْوَفاءَ مِمَّنْ غَدَرْتَ بِهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سوُءَ ظَنِّکَ الِیهِ، فَإنَّما قَلبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ؛


امام هادى (علیه ‏السلام) در جواب سخنى که میان ایشان و متوکّل گذشت، فرمودند: از کسى ‏که نسبت به او کدورتى دارى خوشى نطلب، و از کسى که به او خیانت کرده ‏اى وفا نخواه، و از کسى که به او بدگمان هستی خیرخواهى نخواه، چون هر چه تو نسبت به او در دل دارى، او هم نسبت به تو در دل دارد.
[بحارالانوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
خَیْرٌ مِنَ الْخَیْرِ فاعِلُهُ، وَاَجْمَلُ مِنَ الْجَمیلِ قائِلُهُ، وَأرْجَحُ مِنَ الْعِلمِ حامِلُهُ، وَشَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جالِبُهُ، وَاَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ راکِبُهُ؛
بهتر از کار خیر، انجام دهنده آن است، و زیباتر از سخن زیبا، گوینده آن است، و برتر از دانش، دانشمند است، و بدتر از بدى، آورنده آن است، و ترسناک‏تر از وحشت، ترسو است.
[بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۰]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اَلجَهْلُ والبُخْلُ أذَمُّ الأخلاقِ؛
جهل و بخل بدترین صفات اخلاقى است.
[مآثرا الکبراء ج ۳ ص ۲۲۲]


امام هادى (علیه ‏السلام) فرمودند:
اَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ؛
حسد، خوبیها را از بین مى‏ برد و خودخواهى، دشمنى و بیزارى مى‏ آورد.
[بحارالانوار ج ۷۲ ص ۱۹۹]


امام هادى (علیه‏ السلام) فرمودند:
اَلْمِراءُ یُفْسِدُ الصِّداقَةَ الْقَدیمَةَ وَ یَحِّلُ الْعُقْدَةَ الْوَثیقَةَ وَ أَقَلُّ ما فیهِ اَنْ تَکُونَ فیهِ الْمُغالَبَةُ، وَالمُغالَبَةُ اُسُّ اَسْبابِ الْقَطیعَةِ؛
نفاق و دورویى، دوستى دیرین را از بین مى ‏برد و پیمانهاى محکم و مطمئن را نیز بر هم مى ‏زند و کمترین اثر آن، کشمکش و نزاع است و نزاع، اصلى‏ ترین سبب جدایى است.
[بحارالانوار ج ۷۸ ص ۳۶۹]