از فاطمیه اول و دوم چه می‌دانیم؟

به گزارش شبستان، حجت الاسلام محمد هادی یوسفی غروی، عضو مدارج عالی حوزه و از صاحب نظران تاریخ اسلام در این گفتگو وقایع مرتبط با شهادت یگانه یادگار رسول گرامی اسلام (ص) حضرت صدیقه طاهره(س) از سوی ایشان تشریح و تحلیل شده است؛

آقای یوسفی غروی در سوال اول بفرمایید که چرا در رابطه با سالروز شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) و ایام فاطمیه اختلاف تاریخ وجود دارد و ما حداقل دو نقل متفاوت در این زمینه داریم؟

در رابطه با ایام فاطمیه نقل‌های مختلفی وجود دارد در یک نقل زمان شهادت صدیقه طاهره (س) ۴۰ را روز پس از رحلت نبی گرامی اسلام عنوان می کنند که این خبر چندان قوی نیست و به احتمال زیاد با آغاز هجوم و رفت‌وآمد به درب منزل حضرت زهرا (س) اشتباه گرفته شده است. آغاز هجوم به منزل حضرت امیر (ع) برای گرفتن بیعت از ایشان حداقل ۴۰ یا بیش از ۴۰ روز پس از رحلت پیامبر رخ داده است چرا که در لابه‌لای گزارش‌های مربوط به این وقایع نام شخصی از اصحاب حضرت رسول (ص) به نام «بریده بن خصیب اسلمی» دیده می‌شود که از طایفه بنی اسلم از طوایف مدینه بوده و در فتح مکه حضور داشته است. پیامبر گرامی اسلام (ص) در زمان بیماری در اواخر عمر شریف خود لشکری را به فرماندهی «اسامه بن زید حارث کلبی» به سوی شام روانه کردند که بریده بن خصیب اسلمی پرچم‌دار این لشکر بود. پیامبر با وجود بیماری و بستری بودن تأکید بسیار داشتند که این لشکر به هر صورت تجهیز شده و به سوی شام روانه شود و مکررا درباره راهی شدن یا نشدن لشکر اسامه پرس و جو می‌کردند اما متأسفانه با وجود تأکیدات پیامبر این لشکر روانه نشد.

آیا دلیل خاصی برای اصرار و تاکید پیامبر برای روانه شدن لشکر اسامه به شام وجود داشته است؟

بله علمای ما بخصوص شیخ مفید و علمای پیش از او به شکل تعیینی اشاره کرده‌اند که وجه روانه‌کردن این لشکر با این همه تأکید به سوی شام، این بود که برخی از اصحاب (به صورت خاص خلیفه اول و دوم) در زمان رحلت پیامبر در مدینه حضور نداشته باشند تا خلافت حضرت علی (ع) پس از رحلت پیامبر استقرار یابد اما این‌گونه نشد و پس از رحلت حضرت رسول (ص) جمعی از انصار و چند تن از مهاجرین در سقیفه بنی ساعده خلافت را به خلیفه اول ابی‌بکر منتقل کردند.

در یکی از کتب و منابع کهن تاریخ اسلام به نام«کتاب المقاضی» از محمد بن عمر واقدی (متوفای ۲۰۷ هجری) آمده است که این لشکر حدود ۴۰ روز(۲۰ روز رفت و ۲۰ روز برگشت) از مدینه فاصله گرفت و سپس بازگشت. بنابراین بریده بن خصیب هنگامی به مدینه بازگشت که خلافت خلیفه اول استقرار یافته بود. بریدکه پرچمدار لشکر بود، پرچم را مستقیما به میان قبیله خود برد و شعاری را مطرح کرد که در تاریخ به دو گونه مطرح شده اول اینکه گفت: تا علی (ع) بیعت نکند ما بیعت نمی‌کنیم و دیگر اینکه گفت: ما با جز علی (ع) بیعت نمی‌کنیم. با توجه به اینکه مردم، جز امیرالمؤمنین (ع) با ابی‌بکر به عنوان خلیفه بیعت کرده بودند، بنابراین شعاری که با واقعیت زمانی و تاریخی بیشتر منطبق است این است که تا علی بیعت نکند ما بیعت نمی‌کنیم.

با وجود بیعت مردم با خلیفه اول چرا دستگاه خلافت اصرار بر بیعت امیر المومنین (ع) داشت؟

مرحوم سیدمرتضی در «کتاب الشفا فی الامامه» و شاگرد او شیخ طوسی که این کتاب را تنظیم و تلخیص کرده است به نقل از «کتاب المعرفه» یکی از کهن‌ترین منابع تاریخی که تنها بخشی از آن باقی مانده از ابی اسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی اصفهانی (متوفای ۲۸۲ هجری) نقل کرده‌اند که بریده بن خصیب با این شعار به میان قبیله خود رفته و ۸۰ نفر از آنها را با خود همراه کرد. این افراد به کوچه‌های مدینه سرازیر شده و اقدامی تظاهرات مانند را براه انداختند. از طرفی مشکلات عدیده دیگری نیز در اطراف جزیره‌العرب رخ داده بود؛ عده‌ای نسبت به خلافت ابی‌بکر معترض بودند، برخی از اسلام مرتد شده بودند، عده‌ای حاضر به پرداخت زکات به خلیفه اول نبودند و برخی نیز ادعای نبوت پس از پیامبر را داشتند.

بنابراین دستگاه خلافت به این نتیجه رسید که اگر به همین نحو ادامه داده و بیعت گرفتن از علی (ع) را با مسامحه و سهل‌انگاری به تعویق بیندازد، هر روز با چنین مشکلاتی روبرو خواهد بود، لذا تصمیم گرفت به هر قیمتی ولو با اجبار و اکراه از امیرالمؤمنین (ع) بیعت بگیرد. در نتیجه روانه منزل حضرت زهرا (س) شدند. در مراجعه اول، پس از اینکه مراجعین مطلب خود را عنوان کردند امیرالمؤمنین (ع) با مقداری مناقشه آنها را بازگرداند البته فاصله میان این مراجعات در تاریخ مبهم است و تاریخ دقیقی برای آن ذکر نشده است اما حداقل بیش از ۴۰ روز پس از رحلت پیامبر بوده و ظاهرا همین امر موجب شبهه برخی شده و تاریخ شهادت زهرای مرضیه (س) را در این ایام دانسته‌اند. اما در اصل این تاریخ، آغاز مطالبه‌های دستگاه خلافت برای بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین (ع) بوده است که شاید حدود ۲ یا ۳ هفته به طول انجامید یعنی فاصله هر بار مراجعه تا مراجعه بعدی حدود یک هفته بوده تا ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر که این ایام به فاطمیه اول در کشور ما مشهور است و مصادف است با نیمه ماه جمادی‌الاول.

فاطمیه اول چرا برپا می شود و از نظر تاریخی چه وقایعی در این زمان رخ داده است؟

از نیمه جمادی‌الاول که در واقع زمان آخرین مراجعه و فراخوان امیرالمؤمنین (ع) برای بیعت بوده است که منجر به ورود قهرآمیز به منزل حضرت شد. به این معنا که طبعا درب خانه شکسته شده یا اگر قفل و کلیدی بر در بوده به شکل غیرطبیعی باز شده نه اینکه کسی درب خانه را به روی مهاجمان باز کرده باشد، سپس افراد وارد خانه شده و حضرت را برای بیعت به مسجد بردند و جریاناتی که در محافل و مجالس نقل می‌شود در این اثنا واقع شده است. یک بیعت اجباری از امیر المونین (ع)گرفته شد یعنی حضرت علی (ع) را با دست بسته و به حالت دوان دوان به نزد خلیفه اول بردند در حالی که خلیفه در مسجد پیامبر و بر منبر حضرت رسول (ص) نشسته بود.

امیرالمؤمنین (ع) را پای منبر آورده و چون حضرت از بیعت ابا داشتند، دستان حضرت را با همان حالت دست بسته، بر دست ابوبکر کشیدند و قال و قیل راه انداختند که بایع علی بایع علی ... علی (ع) بیعت کرد! در حالی که مردم می‌دیدند که حضرت از روی اختیار بیعتی انجام نداده است. فاطمیه اول (نیمه جمادی‌الاول) در واقع ابتدای بیماری و بستری شدن حضرت زهرا (س) است که تا ۳ جمادی‌الثانی یعنی تقریبا ۲ هفته ادامه پیدا کرد و مسئله سقط جنین حضرت مرضیه (س) در اوایل این دوران اتفاق افتاد.

شبهه‌ای مطرح می‌شود مبنی بر اینکه پس از شهادت حضرت زهرا (س) امیرالمؤمنین(ع) به اختیار با خلیفه اول بیعت کردند آیا این صحت دارد؟

پاسخ سوال کمی مفصل است. برخی ادعا می کنند با توجه به اینکه دستگاه خلافت در پی آماده‌سازی لشکر برای مقابله با مرتدین یا ممتنعین از ادای زکات به خلیفه اول یا معارضین با خلافت او بود -که البته منظور اصلی مبارزه با مرتدین و مدعیان نبوت بوده است - و از طرفی اهل مدینه چون بیعت اجباری حضرت علی (ع) را صحیح نمی‌دانستند، سیاست صبر و انتظار در پیش گرفته و حاضر به تجهیز سپاه و لشکر نبودند، بنابراین علی (ع) به دلیل رعایت مصلحت اسلام حاضر شد با ابی‌بکر بیعت کند و این بیعت، بیعت اضطراری و از روی ناچاری بوده است. برای اثبات این ادعا نیز به فرمایشات شخص امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه «حتی راجعت الاسلام قد رجعت ترید محق دین محمد (ص)... هنگامی که دیدم مرم از اصل دین بازگشته و اراده نادیده گرفتن و محو دین پیامبر را دارند...» استناد می‌شود. اما دلایلی وجود دارد که این بیعت پس از شهادت حضرت فاطمه (س) نبوده است. از جمله این دلایل ماجرای تقاضای ملاقات خلیفتین برای دیدار با حضرت مرضیه (س) در دوران بیماری ایشان است که ابتدا از شخص زهرای مرضیه (س) رخصت خواسته و تقاضای ملاقات کردند و حضرت اجازه نداد. بار دوم از حضرت امیرالمؤمنین تقاضا کردند و حضرت پس از مذاکره و مشورت با صدیقه طاهره اجازه دادند و این خود دلیل و نشانه روشنی است که در این زمان، بیعت واقع شده بود چرا که در غیر این صورت جای این نبود که آنها از حضرت امیر (ع) اجازه ورود به منزل و ملاقات با حضرت زهرا (س) به عنوان رضایت‌خواهی از آن حضرت را انجام دهند و مولای متقیان نقش واسطه را داشته باشند.

آیا طبق منابع و شواهد تاریخی فاطمیه دوم زمان شهادت حضرت زهرا(س) است؟

بله!نقلی که شهادت حضرت را ۴۰ روز پس از رحلت نبی مکرم اسلام (ص) می‌داند چندان قابل اعتنا نیست.فاطمیه اول که ۷۵ روز پس از رحلت حضرت رسول (ص) است زمان شهادت این بانوی بزرگوار نیست بلکه آغاز بیماری و بستری شدن حضرت و در واقع زمان هجوم به خانه ایشان برای بیرون بردن حضرت علی به منظور بیعت است که به سقط جنین صدیقه طاهره (س) و بیماری او منتهی شد. شهادت حضرت در اصل روز سوم جمادی‌الثانی یعنی حدود ۳ ماه پس از رحلت پدر بزرگوارشان بوده است که به فاطمیه دوم در کشور ما معروف و مشهور است.

 

معتبرترین قول درباره روزشهادت حضرت‌زهرا(س)

به گزارش مشرق به نقل از فارس، به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) پیرامون اقوال مختلف شهادت آن حضرت با حجت‌الاسلام «حمید احمدی جلفایی» پژوهشگر مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث و نویسنده کتاب‌های «احکام حجاب و عفت، در گلستان مرجعیت»، «بهترین‌ها و برترین‌ها در کتاب و سنت»، «چهل حدیث پیرامون حجاب و عفت زنان»، «حجاب برتر (بررسی جایگاه چادر در حجاب اسلامی)» و «صحیفه فاطمیه: جامع خطبه‌ها، کلمات قصار، ادعیه، اشعار، فضائل، کرامات و سایر ملحقات حضرت فاطمه» گفت‌و‌گو کردیم که مشروح آن در پی می‌آید:

13 قول مختلف درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) وجود دارد

* با توجه به اینکه اقوال مختلفی در خصوص روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها توسط مورخین و محدثین نقل شده، کدام قول معتبرتر است؟

- در تقویم زندگی حضرت فاطمه علیها‌السلام، همچون سایر معصومین(ع) بین مورخان و محدثان اخلاف وجود دارد، در این اختلاف بیش از هر چیز به ضعف فرآیند ثبت و ضبط در آن زمان بر می‌گردد، به ویژه آنکه ضابطان و محدثان در آن دوره به مباحث تواریخ و ولادات و وفیات اهمیت چندانی نمی‌دانند و شبیه این اختلافات در مورد خود رسول اکرم(ص) نیز کمابیش وجود دارد. اما این اختلافات در مورد تقویم زندگانی حضرت زهرا(س) نسبت به سایر معصومین بیشتر است و این ظاهراً به نوع جنسیت آن حضرت (س) یعنی به زن بودن ایشان بر می‌گردد که طبیعتاً موجب ارتباط و اطلاع نسبتاً کمتر از این تواریخ می‌شدند، به طور کلی 13 گفته مختلف در منابع تاریخی و روایی در مورد تاریخ شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وجود دارد که عبارت است از:

۱ـ 40 روز بعد از وفات رسول خدا(ص)، این گفته را مرحوم مجلسی در «بحار‌الانوار» جلد 43 صفحه 212 حدیث 41 از کتاب «عیون المعجزات» نقل کرده است، همچنین در کتاب «کشف الغمه» جلد1 صفحه 500 با استناد به روایتی مجهول این گفته نقل شده است.۲ـ 45 روز بعد از وفات رسول خدا(ص)، این گفته را برخی از محدثان به عنوان یک گفته نامعلوم نقل کرده‌اند.

۳ـ دو ماه بعد از وفات رسول خدا(ص)، این گفته را «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک» از عایشه نقل کرده است.

۴ـ 70 روز پس از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته را یکی از دانشمندان اهل سنت «ابن عبد الاب» در کتاب «الاستیعاب» نقل کرده است.

۵ـ 72 روز پس از رحلت رسول خدا، این گفته را «ابن شهر آشوب» در کتاب «المناقب» جلد ۳ صفحه 357 آورده است و گفته که مطابق آن حضرت(س) در روز شنبه 17 شب مانده از ربیع‌الاخر در سال دهم هجری در سن 17 سال و 7 ماهگی دار دنیا را وداع گفته است و البته «ابن طاووس» هم کتاب «اعلام الوری» صفحه 147 به عنوان قول اظهر ذکر کرده است.

6ـ 75 روز پس از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته که در کتاب «الکافی» مرحوم کلینی جلد یک صفحه 458 آمده است که مطابق آن «مرحوم کلینی» با استناد از امام باقر علیه‌السلام، ولادت آن حضرت را 5 سال پس از مبعث و شهادت وی را 75 روز بعد از وفات پدرش در سن 18 سال و 75 روزگی ذکر کرده است، در کتاب «دلایل الامامه» «طبری»، صفحه 45 طبق روایتی به نقل از امام باقر علیه‌السلام و نیز در کتاب «الخرائج» مطابق روایتی به نقل از امام صادق علیه‌السلام این نطریه مورد تائید قرار گرفته و در متن این روایات روز شهادت آن حضرت سیزده جمادی الاولی بیان شده است که امروزه نظر اهل سنت بر همین مبنا قرار گرفته است..

7- 85 روز پس از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته را مرحوم طبری در کتاب «دلائل الامامه» صفحه 45 به عنوان یک قیل نقل کرده است.

8 ـ سه ماه پس از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته به «ابوالفرج اصفهانی» نسبت داده شده است.

9- 95 روز پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، مستند این گفته امروزه در میان شیعیان به ویژه ایران به رسمیت شناخته می‌شود، دو روایت از امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام است که یکی آز آنها در کتاب «کشف‌الغمه» جلد یک صفحه 553 نقل شده استو روایت دوم که از لحاظ سندی نسبت بر همه اخبار دیگر محکم‌تر و متقن‌تر هست، در کتاب «دلائل‌الامامه» صفحه 45 از زبان امام صادق علیه‌السلام آمده است که مطابق آن روز شهادت آن حضرت (س) سه شنبه سوم جمادی الثانی اعلام شده است.

10- 100 روز بعد از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته را نیز نویسنده کتاب «کشف‌الغمه» در جلد یک صفحه 503 به نقل از «ابن قتیبه» نقل کرده است.

11ـ چهار ماه پس از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته «ابن شهر آشوب» در کتاب «المناقب» جلد ۳ صفحه 357 با عنوان قیل نقل کرده است و گفته که قربانی یکی از محدثان معروف، این نظریه را صحیح‌تر از همه دانسته است و البته «ابن‌طاووس» هم در کتاب «اعلام الوری» صفحه 147 روایتی به نقل از جابر و او از امام محمد باقر علیه‌السلام در تأیید این نظریه نقل کرده است.

12- 6 ماه پس از رحلت رسول خدا(ص)، این نظریه به عنوان یک نظریه مشهور میان شیعه و سنی در برخی از دوره‌های تاریخی مطرح بوده است و مستندات آن، دو روایت از «امام باقر(ع)» و «عروة بن زیبر» است که مطابق آن حضرت(س) در شب سه‌شنبه سه روز مانده به ماه رمضان در سال یازدهم هجری به شهادت رسیده‌اند و البته «ابن ابی الحدید» در شرح نهج‌البلاغه جلد 6 صفحه ۴۶ همین گفته را از عایشه نیز نقل کرده است.

13- ۸ ماه پس از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته را به برخی از محدثان نسبت داده شده است، همچنین در کتاب «کشف‌الغمه» جلد یک صفحه 503 نیز این نظریه نقل شده است.

مشهورترین تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) 95 روز پس از رحلت رسول‌الله(ص) است

با جمع‌بندی این نقد‌ها کلاً سه قول مختلف در مورد سن حضرت زهرا(س) هنگام شهادت وجود دارد:

۱ـ «مرحوم کلینی» که معتقد است حضرت ۱۷ سال و 75 روز داشته‌اند.

۲ـ صاحب «مناقب» و برخی دیگر که معتقدند حضرت 18 سال و 7 ماه می‌باشد.

3- نقل قولی از مرحوم ابن‌طاووس در کتاب «اعلام‌الوری» صفحه 47 که شهادت آن حضرت را 23 سالگی مطرح کردند، همچنین در کتاب «کشف‌الغمه» جلد یک صفحه 502 این نظریه را به «ابن شهاب» و به «زهری» هم نسبت داده شده است.

«ابن عربی» حضرت زهرا(س) را در طهارت و عصمت با رسول الله(ص) شریک می‌داند

* عصمت حضرت زهرا(س) از دیدگاه شیعه و اهل سنت چگونه است؟ اهل سنت از چه زاویه‌ای به حضرت فاطمه (س) می‌نگرند؟

-اختلاف اساسی دیدگاه شیعه و سنی در مورد آن حضرت عمدتاً از دو زاویه قابل بحث است: یکی؛ مربوط به مباحث تاریخی و وقایع پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) و دیگری؛ مربوط به ارزش وجودی و رتبه یا مقام حضرت فاطمه زهراست.

در بحث اول دامنه اختلافات بسیار است و ما معتقدیم که در این بخش از تاریخ انصافاً منابع اهل سنت به مرور زمان تحریف شده و شواهد و قراین این تحریف در آثار خود آنها بسیار واضح و روشن است، ضمن آنکه دلایل و قرائن بسیاری در منابع کهن و معتبر تاریخی و روایی اهل سنت وجود دارد که دیدگاه شیعه را در خصوص مسائل حضرت فاطمه زهرا(س) و حقانیت آن حضرت مورد تایید قرار می‌دهد.

اما جهت دوم بحث، در واقع می‌توان گفت: به عنوان پایه و اساس سایر اختلافات نیز به حساب می‌آید، مربوط به رتبه و مقام وجودی آن حضرت(س) است که در رأس همه اختلافات در این زمینه به مسئله عصمت آن حضرت بر می‌گردد، اینکه شیعه به دلایل متعدد نقلی و اصلی اعتقاد به عصمت و برخورداری آن حضرت از علم لدنی دارد، اما مکتب مقابل علی‌رغم دلایل و قرائن موجود در قرآن کریم و سنت نبوی آثار متعدد تاریخی و روایی خود به آن معتقد نیستند.

یکی از دلایل شیعه در اثبات آن حضرت(س) آیه مبارکه ۳۳ سوره احزاب (مربوط به آیه تطهیر) «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» و روایات و اخبار تاریخی ذیلیه آن است که در منابع فریقین به وفور وارد شده و ضمن اشاره به ماجرای کسا یا لوای رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به اثبات این مقام برای آن حضرت می‌پردازد، در معتبر‌ترین منابع اهل سنت صحابه و تابعین مورد قبول اهل سنت از جمله: «ابو سعید خدری»، «انس بن مالک»، «عایشه»، «ام سلمه»، «ابن ابی سلمه»، «سعد» و غیره به طرق متعدد این ماجرا را نقل کردند و بعد از آن نیز محدثان و دانشمندان مختلف آنها همچون «بخاری» در صحیح خود جلد ۵ صفحه ۲۶ و «مسلم» در صحیحش جلد ۱۵ صفحه 194 و «بیهقی» در «سنن کبری» جلد 2 صفحه 149 و «طبری» در تفسیرش جلد 5 صفحه ۳۲ و «حاکم نیشابوری» در «مستدرک» جلد۳ صفحه 147 و غیره این اخبار را که تعداد طرق آنها به بیش از 20 طریق می‌رسند، نقل کرده‌اند، اما متأسفانه علی‌رغم آنکه نتوانسته‌اند در تفسیر دلالت آیه و مقامات موجود در آن، بین رسول خدا (ص) و با آن حضرت(س) تفاوت منطقی بیان کنند، اما در نتیجه‌گیری همچنان با برخی توضیحات غیرعلمی و غیرمنطقی تعصب ورزیده‌اند.

روشنی این دلایل در منابع اهل سنت چنان محکم است که دانشمندی همچون «محی‌الدین عربی» در این زمینه پس از نقل اخبار مربوط به آیه شریفه و به استناد به دلالت آنها اهل بیت علیهم‌السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در طهارت و عصمت با رسول گرامی اسلام(ص) شریک اعلام کرده است، در روایت امامان شیعه نیز علاوه بر پردازش متواتر به این اخبار به عصمت ویژه آن حضرت تصریح و جز مقام امامت ظاهری، آن حضرت در همه مقامات و فضائل بیان شده ائمه معصومین به منزله سرچشمه و سرآمد معرفی شده است.

به عنوان مثال در روایاتی از امام صادق (ع) در کتاب «دعائم الاسلام» جلد یک صفحه 37 نقل شده، به صراحت آمده است، همچنین در متون برخی ادعیه و زیارات معتبر مربوط به آن حضرت(س)، به این مقامات ویژه ایشان تصریح بیشتری شده است که پرداختن به همه این موارد در فرصت کوتاه نمی‌گنجد.

علامه امینی: فاطمه(س) مابین در و دیوار «مهدی» را صدا زد

* بیان شده است «هنگامی که حضرت فاطمه زهرا(س) ما بین در و دیوار قرار گرفتند، اباصالح المهدی را صدا زدند»، آیا این روایت صحت دارد؟

ـ تنها مستند این گفته کتاب «الغدیر» مرحوم علامه امینی است که ایشان در اشاره به این سخن به هیچ منبعی استناد نکرده است، حالا این گفته می‌تواند به عنوان زبان حالی، مطرح باشد و یا اینکه نقدی است بدون سنجش لازم از ناحیه مرحوم علامه که نظیر آن در برخی از مواضع دیگر مجموعه ایشان نیز شناسایی شده است که البته در یک بینش خوشبینانه می‌توان گفت این سخن را در منبعی دیده که در اختیار خود داشته، ولی مصدر آن را ذکر نکرده است.

 

بالا‌ترین فضیلت حضرت فاطمه زهرا (س)

ایرنا: من راجع به حضرت صدیقه- سلام اللَّه علیها- خودم را قاصر می‌‏دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌‏کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- می‌‏فرماید: فاطمه سلام اللَّه علی‌ها بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در این دنیا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می‌‏آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‌‏کرد و مسائلی از آینده نقل می‌‏کرد.

ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراوده‏ای بوده است، یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام‏ درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‏ای که واقع می‌‏شده، ذکر کرده باشد و آنچه که به ذریه او می‌‏رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آن‌ها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر،‌‌ همان طوری که کاتب وحی رسول خدا (ص) بوده است- و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم- کاتب وحی حضرت صدیقه در این ۷۵ روز بوده است.

مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‌‏آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌‏خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است،.... تا تناسب بین روح این کسی که جبرئیل می‌‏آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیای درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال این‌ها، بین همه نبوده است، بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است. حتی درباره ائمه هم من ندیده‏ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آن‌ها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا- سلام اللَّه علیها- ست که آنکه من دیده‏ام که جبرئیل به طور مکرر در این ۷۵ روز وارد می‌‏شده و مسائل آتیه‏ای که بر ذریه او می‌‏گذشته است، آن مسائل را می‌‏گفته است و حضرت امیر هم ثبت می‌‏کرده است و شاید یکی از مسائلی که گفته است، راجع به مسائلی است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- است، برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمی‌‏دانیم، ممکن است.

در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‏اند- با اینکه آن‌ها هم فضایل بزرگی است- این فضیلت را من بالا‌تر از همه می‌‏دانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آن‌ها هست، برای کسی دیگر حاصل نشده و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام اللَّه علیها- است.

* از بیانات امام خمینی در جمع بانوان جامعه الزهراء (یازدهم اسفند ۱۳۶۴)

 

فاطمه، فاطمه است

جهان نیوز:
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در نزد مسلمانان برترین و والامقام‌ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد و آیات متعددی در بیان شأن و مقام آن حضرت نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و ... اشاره نمود که خود تٱکید و تائیدی بر مقام و منزلت والای آن حضرت در نزد خداوند است. نام مبارک آن حضرت، فاطمه (س) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

حضرت فاطمه (س) در سال پنجم پس از بعثت و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد.

فاطمه در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نام‌گذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان حضرت فاطمه (س) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و مصون می‌باشند.

زهرا: به معنای درخشنده است.

صدّیقه: به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود.

طاهره: به معنای پاک و پاکیزه.

مبارکه : به معنای با خیر و برکت

بتول : به معنای بریده و دور از ناپاکی،

راضیه : به معنای راضی به قضا و قدر الهی

مرضیه : یعنی مورد رضایت الهی

کنیه‌های حضرت فاطمه (س) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (ص) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که حضرت فاطمه (س) بسان مادری برای رسول خدا بوده است.

نام پدر حضرت فاطمه (س) محمد بن عبدالله (ص) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد.

مادر ایشان حضرت خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است.

او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت اسلام و مسلمانان مصرف نمود. از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.

صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت و به غیر از حضرت علی (ع) عده‌ای از نام‌داران صحابه نیز از او خواستگاری کردند و برای این وصلت، مهر سنگینی را اعلام نموده بودند. رسول خدا (ص) مسأله را به نظر خداوند موکول نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت: ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است و پیامبر (ص) به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (س) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهریه بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد. ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن بود.

امام حسن و امام حسین (ع) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (ع) و امام حسن (ع)) از ذریه امام حسین (ع) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق حضرت فاطمه (ع) به رسول خدا (ص) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین به حضرت فاطمه (ع) ایشان را 'ام الائمه' (مادر امامان) خطاب می نمایند.

حضرت فاطمه زهرا (ع) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (ع) می‌باشد.

گفتار حضرت فاطمه زهراء(ص) در خطبه فدکیه استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس بود. آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم (ص) آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد.

جای‌جای خطبه فدکیه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام و یا مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار و همچنین استدلال‌های عمیق فقهی فاطمه (س) در جریان فدک، به روشنی بر احاطه و تسلط آن حضرت بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت دارد و خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی می باشد.

پیامبر اکرم فرمود: «وقتى که مرا به معراج بردند، جبرئیل امین دست مرا گرفت و وارد بهشت کرد، از خرماى بهشتى به من داد و من آن خرما را تناول کردم، آن خرما در صلب من تبدیل به نطفه شد، و سپس حضرت فاطمه زهرا (س) از آن به وجود آمد، پس حضرت فاطمه (ع) انسان بهشتى است، هر وقت مشتاق بوى بهشت مى‏شوم فاطمه (س) را مى‏بویم.»

با وفات پیامبر اکرم (ص)،حضرت فاطمه (س) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. از طرف دیگر با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ و حق وصی او غصب گشته بود. بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. حضرت فاطمه (س) در غم و اندوه پدر همیشه گریان و نالان بود.

دیگر توصیفاتی که می‌توان در وصف دخت پیامبر اکرم (ص) بیان کرد مسأله فدک بود.

فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (ص) بخشیدند؛ پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (ص) بر طبق دستور الهی آن را به حضرت فاطمه (ص) بخشید. حضرت فاطمه (س) و امیر مومنان (ع) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می‌کوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای حضرت فاطمه (س) می‌فرستادند. ایشان نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می‌پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می‌نمود؛ این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (ع) در ساده‌ترین وضع به سر می‌برد. و گاهی به خاطر انفاق زیاد گرسنه سر به بالین می‌نهادند و ابابکر با حیله و زور آن قریه را از چنگ ایشان درآورد و مال خود نمود و باعث ضربات روحی بسیاری به آن حضرت گشت. سرانجام حضرت فاطمه (س) بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد و در ایام بیماری، به حضرت علی (ع) وصیت نمود که امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزین تا تربیت کننده فرزندان من باشد و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائکه برای من به تصویر کشیدند و به من نشان دادند و من را شبانه غسل دهید و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کنید و احدی از کسانی که در حق من ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه من حاضر نباشند. سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید حضرت فاطمه (ع) آب طلب نموده و به وسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید.

در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر روایات ، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود. میان علمای شیعه، دو تاریخ مشهور و مقبول است: یکی هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر (ص) و دیگری نود و پنج روز با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخة سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل ، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می خوانند. بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی فاطمیه اول از 15جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.‌ مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت حضرت فاطمه (س)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین حضرت فاطمه (ع) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین ایشان به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (ع) بنا بر وصیت فاطمه (س) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمودو به امام حسن و امام حسین (ع) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (ص) را که البته مورد رضایت حضرت فاطمه (س) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان 7 نفربه نامهای ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود،بودند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (س) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین حضرت فاطمه (س) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (س) به پایان رسید،. حضرت علی (ع) بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که دشمنان ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام کدام است و به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند که قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود که موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند. به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیک قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا که حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست.

مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل حضرت فاطمه (ع) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.
تدوین: حسین سرمشقی دانشجوی دانشگاه علمی - کاربردی و عضو کانون بصیرت بسیج دانشجویی استان بوشهر

 

دعایی که حضرت زهرا (س) به سلمان آموخت

فارس: گزیده ای از کتاب «صحیفه فاطمیه» مشتمل بر احادیث و کرامات حضرت زهرا سلام‌الله علیها به شرح زیر است ، در این کتاب خطبه‌ها، کلمات قصار، ادعیه، اشعار، فضائل، کرامات و سایر ملحقات حضرت در شش فصل گرد آمده است.

* فصل‌اول

فصل اول کتاب به چهل حدیث از حضرت رسول و ائمه اطهار علیهم‌السلام در باب فضیلت حضرت فاطمه‌ (س) پرداخته است. در یکی از این احادیث از زبان حضرت نبی اکرم(ص) در باب فضیلت دختر گرامیشان آمده است: (آنگاه که در شب معراج) داخل بهشت شدم، دیدم بر در بهشت با خط طلا اینچنین نوشته‌اند: «معبودی جز خداوند یگانه نیست، محمد حبیب خداست، علی (ع) ولی خداست، فاطمه (ع) بنده مخصوص خداست، حسن و حسین (ع) بندگان خالص و برگزیده خدا هستند، و لعنت خدا بر دشمنان همه آنها باد.» [الطرائف ص64؛ مائة منقبة ص 87؛ ارشاد القلوب ص 234؛ کشف الیقین ص 459]

* فصل دوم

فصل دوم کتاب به خطبه‌ها و بیانات طولانی حضرت فاطمه پرداخته است. در خطبه هفتم، حضرت زهرا خطاب به آنهایی که پشت در خانه‌اش جمع شده بودند؛ می‌فرماید: «من هیچ پیمان با شما ندارم که شما در حضور بدترین افراد نشستید و جنازه رسول خدا (ص) را در دستان ما رها کردید و عهد و پیمان خودتان را شکستید و از ما اطاعت نکردید و حقوق ما را از ما دریغ کردید و گویا اصلا ماجرای غدیر خم را ندیده‌اید و نشنیده‌اید!
به خدا سوگند که در آن روز (یعنی روز غدیر خم) پیغمبر اکرم (ص) خلافت خویش و ولایت بر شما را به علی (ع) سپرد، تا طمع خام و آرزوی برخی از شما را از این مقام و منصب قطع کند، اما شما امروز پیوند بین خود و رسول خدا (ص) را گسستید و البته، داوری خداوند، بین ما و شما، در دنیا و آخرت برای ما کافی است.» [الاحتجاج ج1 ص80؛ الغدیر ج5 ص372؛ بحار الانوار ج28، ص 205 و 232]

* فصل سوم

فصل سوم کتاب به کلمات قصار و حکمت‌آمیز آن حضرت پرداخته است. در حکمت ششم کتاب که در باره حجاب و عفاف است، آمده: حضرت فاطمه (س) در جواب پدرش که پرسیدند: «فی جواب أبیها إذا سالها: ای شی‌ء خیر للمراة فقالت (ع) أن لا تری رجلا،‌و لا یراها رجل». چه چیز برای زن از هر چیزی بهتر است؟ فرمودند: اینکه او مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند. [دعائم الاسلام ج2 ص215؛ کنزالعمّال ج16، ص 601]

* فصل چهارم

فصل چهارم کتاب در ارتباط با شعر‌های منتسب به حضرت فاطمه (س) است.
در یکی از این اشعار، حضرت زهرا (س) پس از ازدواج با حضرت امیر (ع) چنین می‌فرمایند:
«همانا حضرت علی (ع) معنای فقر و افتخار و عزت قاتل را برای ما به ارمغان آورد و همانا ما مفتخریم ای فرزندان عدنان!
(ای علی) تو به علو ارتفاع نائل گشتی و همه جن و انس از وصف بزرگواری تو قاصر هستند! ای علی، ای آنکه بهترین خلق در روی زمین هستی!
و ای آنکه صاحب مجد و فضل و احسانی! همانا تمامی کرامات و فضائل و بزرگواری‌ها در علی جمع است و این کلمات را پرندگان هم بر روی شاخه‌ها بر زبان می‌رانند!» [بحار الانوار ج16 ص174؛ نهج‌الحیاة ص 184]

* فصل پنجم

فصل پنجم کتاب «صحیفه فاطمیه» به ادعیه و حرز متعلق به آن حضرت پرداخته است.
دعای حضرت در دفع تب شدید و دوری از غضب خدا از جناب سلمان فارسی نقل است که فرمود: به خدا سوگند، از روزی که حضرت فاطمه زهرا (س) این دعا را به من آموختند آن را به بیش از هزار نفر در مکه و مدینه که همگی مبتلا به تب شدید بودند تعلیم دادم و همه آنها با قرائت این دعا صحت کامل یافتند. و البته در برخی از منابع، اثر دیگری نیز بر این دعا نقل شده است بدین مضمون که؛ حضرت فاطمه (ع) پس از تعلیم آن به جناب سلمان فرمودند: «و نیز اگر می‌خواهی در روز قیامت خداوند را ملاقات کنی در حالی که از دست تو در سخط و غضب نیست، این دعا را بسیار بخوان»
و اما متن دعا این است:
«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، بسم‌الله النور، بسم‌الله نور النور، بسم‌الله نور علی نور، بسم الله الذی هو مدبر الامور، بسم الله الذی خلق النور من النور، الحمد الله الذی خلق النور من النور، و انزل النور علی الطور، فی کتاب مسطور، فی رق منشور، بقدر مقدور، علی نبی محبور، الحمدالله الذی هو بالعز مذکور، و بالفخر مشهور، و علی السراء و الضراء مشکور: و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین».
بنام خداوند رحیم و مهربان، بنام خداوند نور، بنام خداوند نور در نور، بنام خداوند نور بر نور، بنام خداوندی که به دست اوست تدبیر همه امور، بنام خداوندی که خلق فرمود نور را از نور و سپاس خداوندی را که خلق فرمود نور را از نور و نازل کرد نور را بر کوه طور، در نوشته‌ای دارای سطور، در صحیفه‌ای گسترده به اندازه مقدور برای پیغمبر امین و نیکوکار و محبور! سپاس خدایی را که به عزت در بین بندگانش یاد می‌شود و به فخر و عظمت مشهور است و در نهان و آشکار شکر و سپاس او می‌شود! خداوند برمحمد و آل محمد درود بفرستد»! [مکارم الاخلاق ص418؛ دلائل الامامة ص 28؛ بحارالانوار ج92 ص 27]

* فصل ششم

فصل ششم کتاب به ذکر روایات مختلف در مورد خواص و آثار تسبیح حضرت فاطمه زهرا (ع) پرداخته است.
از جمله اینکه امام صادق (ع) فرمودند: «هیچ عبادتی برای خداوند بالاتر از تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (ع) نیست و اگر چیزی افضل از آن موجود بود، همانا پیغمبر اکرم (ص) آن را به دخترش فاطمه (ع) هدیه می‌فرمودند.» [الکافی ج3 ص343 ح 14]
امام صادق (ع) فرمودند: «هرکس تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (ع) را بعد از نماز فریضه خود و قبل از آنکه حالت پاها را بهم بزند بجای آورد خداوند متعال در روز قیامت بهشت را بر او واجب می‌گرداند.» [فلاح السائل ص 165]
امام صادق (ع) فرمودند: «تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (س) در عقب هر نماز، برای من از هزار رکعت نماز در هر روز محبوب‌تر است.»
امام صادق (ع) (خطاب به یکی از اصحابش) فرمودند: «ای ابا هارون، همانا ما بچه‌های کوچک خود را همانطوری که به نماز امر می‌کنیم، به تسبیحات حضرت فاطمه (ع) نیز امر می‌کنیم، پس (حالا که ارزش آن را فهمیدی) همواره آن را بجای آور؛‌ چرا که هر کس آن را ملازمت کند، از بدبختی و شقاوت‌ رهایی می‌یابد.» [الکافی ج3 ص343 ]
یکی از اصحاب امام صادق (ع) می‌گویند: به خاطر ضعف شنوایی خود، خدمت امام صادق (ع) رسیدیم و از او تقاضای درمان کردم امام (ع) فرمودند: «تسبیحات حضرت فاطمه (ع) را بسیار بجای آور الله اکبر (34 مرتبه) الحمدالله (33 مرتبه) سبحان‌الله (33 مرتبه) و در پایان مستحب است که یک مرتبه گفته شود: لا اله الا الله. [الکافی ج3 ص343]